کلمه جو
صفحه اصلی

dialectal


لهجه ای، لهجی

انگلیسی به فارسی

دیالکتیک


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a dialect

جملات نمونه

1. There are dialectal differences from one area of the country to another.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های زیادی از یک منطقه به کشور دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]تفاوت های متقابل از یک منطقه از کشور به دیگری وجود دارد

2. Description of a new dialectal relationship.
[ترجمه ترگمان]شرح یک رابطه dialectal جدید
[ترجمه گوگل]شرح یک رابطه دیالکتیک جدید

3. This is a thesis of Guanyang dialectal grammar on the marker of continuous aspect.
[ترجمه ترگمان]این یک رساله از دستور زبان dialectal بر روی نشانگر جنبه پیوسته می باشد
[ترجمه گوگل]این یک پایان نامه از دستور زبان گوانیانگ در نشانگر جنبه پیوسته است

4. Chaohu dialect belongs to Hongchao dialectal area of Jianghuai dialect.
[ترجمه ترگمان]گویش Chaohu به Hongchao dialectal گویش Jianghuai تعلق دارد
[ترجمه گوگل]گویش چائوو متعلق به ناحیه گویشی هنگچائو از گویش جیانگواوی است

5. The dialectal programs accepted in local TV stations are a kind of response to such trends.
[ترجمه ترگمان]برنامه های dialectal پذیرفته در ایستگاه های تلویزیونی محلی نوعی پاسخ به این گرایش ها هستند
[ترجمه گوگل]برنامه های مذهبی پذیرفته شده در ایستگاه های تلویزیونی محلی نوعی پاسخ به چنین روندهای است

6. Reserved the history culture heredity information of several thousand years' plentifulness now, will along with dialectal disappearance but all gone!
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، اطلاعات وراثت فرهنگ تاریخی چند هزار سال پیش با ناپدید شدن dialectal همراه خواهد بود، اما همه آن ها ناپدید شده اند!
[ترجمه گوگل]اطلاعات تاریخی فرهنگ ثروت چند هزار ساله در حال حاضر باقی مانده است، همراه با ناپدید شدن دیالکتیک، اما همه رفته!

7. It argues that there is no unique solution to the dialectal classification even when the related linguistic data are indisputable.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بحث می کند که هیچ راه حل منحصر به فردی برای طبقه بندی dialectal وجود ندارد، حتی زمانی که داده های زبانی مربوطه غیرقابل انکار هستند
[ترجمه گوگل]این استدلال می کند که هیچ راه حل منحصر به فردی برای طبقه بندی زبانی وجود ندارد حتی زمانی که اطلاعات مربوط به زبان زبانی بی تردید است

8. I suppose that there are different brands of Chinese - ness depending on dialectal origins, education and professions.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که انواع مختلفی از محصولات چینی بسته به منشا dialectal، تحصیلات و حرفه های مختلف وجود دارد
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که مارک های مختلف چینی بسته به علایق زبان، تحصیلات و حرفه ها وجود دارند

9. Guan Hanqing is a great dramatist in Chinese dramatic history. The language in his works dialectal.
[ترجمه ترگمان]ماکیان Hanqing یک نمایشنامه نویس بزرگ در تاریخ دراماتیک چین است زبان کارهایش dialectal است
[ترجمه گوگل]گوان هانچین نمایشنامه نویس بزرگ در تاریخ جالبی است زبان در آثار او دیالکتیک است

پیشنهاد کاربران

dialectal ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: گویشی
تعریف: مربوط به گویش


کلمات دیگر: