جمهوری استونیا، استونی (در شمال اروپا)
estonia
جمهوری استونیا، استونی (در شمال اروپا)
انگلیسی به فارسی
جمهوری استونیا، استونی (در شمال اروپا)
استونی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an East European country bordered by the Baltic Sea, Russia, and Latvia; formerly a republic of the Soviet Union.
• republic of estonia, country in north east europe
the republic of estonia is a country in northern europe on the baltic sea. it became independent of the ussr in 1991. it was an independent country from 1918 until 1940, when it was occupied by soviet troops and became part of the ussr. lennart meri became president in 1992. estonia produces oil and gas, chemicals, and textiles. it is a member of the council of europe.
the republic of estonia is a country in northern europe on the baltic sea. it became independent of the ussr in 1991. it was an independent country from 1918 until 1940, when it was occupied by soviet troops and became part of the ussr. lennart meri became president in 1992. estonia produces oil and gas, chemicals, and textiles. it is a member of the council of europe.
جملات نمونه
1. The bronze medal went to Nool of Estonia.
[ترجمه ترگمان]مدال برنز به Nool استونی رسید
[ترجمه گوگل]مدال برنز به نوول استونی رفت
[ترجمه گوگل]مدال برنز به نوول استونی رفت
2. They lost their match with Estonia.
[ترجمه ترگمان]آن ها مسابقه خود با استونی را از دست دادند
[ترجمه گوگل]آنها با استونی بازی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها با استونی بازی می کردند
3. Estonia has done much to cultivate the friendship of western European countries.
[ترجمه ترگمان]استونی کار زیادی برای ایجاد دوستی با کشورهای اروپای غربی انجام داده است
[ترجمه گوگل]استونی برای انجام دوستی کشورهای اروپای غربی تلاش زیادی کرده است
[ترجمه گوگل]استونی برای انجام دوستی کشورهای اروپای غربی تلاش زیادی کرده است
4. Estonia said it too planned to hold a referendum on independence.
[ترجمه ترگمان]استونی گفت که این کشور همچنین قصد برگزاری رفراندوم استقلال را دارد
[ترجمه گوگل]استونی گفت که برنامه ریزی برای برگزاری همه پرسی برای استقلال نیز برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]استونی گفت که برنامه ریزی برای برگزاری همه پرسی برای استقلال نیز برنامه ریزی شده است
5. Estonia is switching to a market economy.
[ترجمه ترگمان]استونی در حال تبدیل به یک اقتصاد بازاری است
[ترجمه گوگل]استونی به اقتصاد بازار تغییر می کند
[ترجمه گوگل]استونی به اقتصاد بازار تغییر می کند
6. Everyone agrees that within the EU two states, Estonia and Latvia, have incorporated it into domestic law.
[ترجمه ترگمان]هر کسی موافق است که در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، استونی و لاتویا آن را به قانون داخلی تبدیل کرده اند
[ترجمه گوگل]هر کس موافق است که در اتحادیه اروپا دو کشور، استونی و لتونی، آن را به قانون داخلی متصل کرده است
[ترجمه گوگل]هر کس موافق است که در اتحادیه اروپا دو کشور، استونی و لتونی، آن را به قانون داخلی متصل کرده است
7. Estonia is a constitutional democracy, with a president elected by its unicameral parliament (elections every four years).
[ترجمه ترگمان]استونی یک دموکراسی قانونی است و رئیس جمهور با رای پارلمانی خود (هر چهار سال انتخابات)انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]استونی یک دموکراسی قانون اساسی است که رییس جمهوری آن را انتخاب می کند (انتخابات هر چهار سال)
[ترجمه گوگل]استونی یک دموکراسی قانون اساسی است که رییس جمهوری آن را انتخاب می کند (انتخابات هر چهار سال)
8. Spain are next in action against Estonia in Merida on Wednesday, when they could secure qualification to the World Cup finals.
[ترجمه ترگمان]اسپانیا روز چهارشنبه در اقدامی علیه استونی اقدام به عمل خواهد کرد، زمانی که آن ها توانستند به مرحله نهایی جام جهانی صعود کنند
[ترجمه گوگل]اسپانیا در روز چهارشنبه در برابر استونی در مریدا شرکت می کند، زمانی که آنها می توانند به مرحله نهایی جام جهانی صعود کنند
[ترجمه گوگل]اسپانیا در روز چهارشنبه در برابر استونی در مریدا شرکت می کند، زمانی که آنها می توانند به مرحله نهایی جام جهانی صعود کنند
9. They said Estonia would shift from the kroon to the euro on Jan. 20
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که استونی در روز ۲۰ ژانویه از the به یورو تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که استونی در 20 ژانویه از کرون به یورو تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که استونی در 20 ژانویه از کرون به یورو تغییر خواهد کرد
10. Following the conquest of Northern Estonia by the Livonian Order, many Estonian people have fled to neighbouring Lithuania .
[ترجمه ترگمان]پس از فتح استونی در شمال استونی، بسیاری از مردم استونی به کشور همسایه لیتوانی فرار کرده اند
[ترجمه گوگل]پس از تسخیر استونیای شمالی توسط نظم لیوونی، بسیاری از مردم استونی به همسایه لیتوانی فرار کردند
[ترجمه گوگل]پس از تسخیر استونیای شمالی توسط نظم لیوونی، بسیاری از مردم استونی به همسایه لیتوانی فرار کردند
11. Today, China, Estonia and Brazil have their shale oil commercial production.
[ترجمه ترگمان]امروزه، چین، استونی و برزیل تولید کننده نفت شیل خود را دارند
[ترجمه گوگل]امروزه چین، استونی و برزیل دارای تولید صنعتی شیل نفت هستند
[ترجمه گوگل]امروزه چین، استونی و برزیل دارای تولید صنعتی شیل نفت هستند
12. Ukraine and Lithuania, Latvia and Estonia face the threat which similarly the State bank system collapses.
[ترجمه ترگمان]اوکراین و لیتوانی، لاتیو و استونی با این تهدید روبرو هستند که به طور مشابه سیستم بانکی کشور از بین می رود
[ترجمه گوگل]اوکراین و لیتوانی، لتونی و استونی با تهدیدی مواجه هستند که به همین ترتیب سیستم بانک دولتی فرو می رود
[ترجمه گوگل]اوکراین و لیتوانی، لتونی و استونی با تهدیدی مواجه هستند که به همین ترتیب سیستم بانک دولتی فرو می رود
13. On the Estonia, H ? rstedt climbed up stairwell, fighting against gravity.
[ترجمه ترگمان]شما اهل Estonia هستید؟ از پلکان بالا رفت و از پلکان بالا رفت و در برابر گرانش زمین مبارزه کرد
[ترجمه گوگل]در استونی، ه؟ rstedt صعود به سطح پله، مبارزه با گرانش
[ترجمه گوگل]در استونی، ه؟ rstedt صعود به سطح پله، مبارزه با گرانش
14. Lithuania, Latvia, and Estonia, the three Baltic states, had formed the Baltic Entente in 193
[ترجمه ترگمان]لیتوانی، لتونی، و استونی، سه ایالت بالتیک، بالتیک Baltic را در ۱۹۳ کشور تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]لیتوانی، لتونی و استونی، سه کشور بالتیک، در سال 193 بالنتتننت را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]لیتوانی، لتونی و استونی، سه کشور بالتیک، در سال 193 بالنتتننت را تشکیل دادند
کلمات دیگر: