تهدید، تهدید کردن، ارعاب کردن، چشم زهره رفتن
menacing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• dangerous; threatening
if someone's behaviour is menacing, they seem to be intending to harm you.
if someone's behaviour is menacing, they seem to be intending to harm you.
جملات نمونه
1. a menacing light came into his eyes
چشمانش حالت تهدید آمیزی به خود گرفت.
2. His voice was quiet and almost menacing.
[ترجمه ترگمان]صدایش آرام و تقریبا تهدیدآمیز بود
[ترجمه گوگل]صدای او آرام و تقریبا تهدیدآمیز بود
[ترجمه گوگل]صدای او آرام و تقریبا تهدیدآمیز بود
3. Sarah made a menacing gesture with her fist.
[ترجمه ترگمان]سارا با مشتش حرکتی تهدیدآمیز کرد
[ترجمه گوگل]سارا با دست مشت زنگ زد
[ترجمه گوگل]سارا با دست مشت زنگ زد
4. At night, the dark streets become menacing.
[ترجمه ترگمان]شب ها، کوچه های تاریک تهدیدآمیز می شود
[ترجمه گوگل]در شب، خیابان های تاریک تبدیل به تهدید می شوند
[ترجمه گوگل]در شب، خیابان های تاریک تبدیل به تهدید می شوند
5. His tone grew more menacing.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش بیش از پیش تهدید آمیز شد
[ترجمه گوگل]صدای او زخمی شد
[ترجمه گوگل]صدای او زخمی شد
6. She backed away from the menacing look on his face.
[ترجمه ترگمان]او از نگاه تهدید آمیز به صورتش عقب رفت
[ترجمه گوگل]او از نگاه فریبنده در چهره او دور شد
[ترجمه گوگل]او از نگاه فریبنده در چهره او دور شد
7. She had a slightly menacing manner.
[ترجمه ترگمان]او رفتاری تهدیدآمیز داشت
[ترجمه گوگل]او یک شیوه ای کمی تهدید آمیز داشت
[ترجمه گوگل]او یک شیوه ای کمی تهدید آمیز داشت
8. His voice was harsh and menacing.
[ترجمه ترگمان]صدایش خشن و تهدیدآمیز بود
[ترجمه گوگل]صدای او شدید و تهدید شد
[ترجمه گوگل]صدای او شدید و تهدید شد
9. The odious pair are simultaneously cajoling and menacing: Ferdinand must remake himself in their image, or else.
[ترجمه ترگمان]آن جفت نفرت انگیز به طور همزمان چاپلوسی می کنند و تهدید می کنند: فردیناند باید خود را در تصویر آن ها بازسازی کند
[ترجمه گوگل]جفت زشت به طور همزمان فریاد می زند و تهدید می کند: فردیناند باید خود را در تصویر خود بازسازی کند یا خیر
[ترجمه گوگل]جفت زشت به طور همزمان فریاد می زند و تهدید می کند: فردیناند باید خود را در تصویر خود بازسازی کند یا خیر
10. The house grew still but it was a menacing stillness, like that of a cat about to spring.
[ترجمه ترگمان]خانه ساکت شد، اما سکوتی تهدیدآمیز داشت، مثل این بود که گربه ای در حال پریدن است
[ترجمه گوگل]خانه هنوز هم رشد کرد، اما این یک سکوت وحشتناک بود، مانند یک گربه در بهار
[ترجمه گوگل]خانه هنوز هم رشد کرد، اما این یک سکوت وحشتناک بود، مانند یک گربه در بهار
11. He remembered the menacing phone-calls to Nicola and wondered aloud whether some one from a drugs syndicate had been trying to scare her.
[ترجمه ترگمان]او تلفن تهدید آمیز را به یاد آورد و با صدای بلند فکر کرد که آیا یکی از سندیکای مواد مخدر می خواسته او را بترساند یا نه
[ترجمه گوگل]او به تماس نگران کننده تلفن با نیکولا گوش فرا داد و با صدای بلند فکر کرد که آیا برخی از سندیکاهای مواد مخدر سعی داشتند او را بترسانند
[ترجمه گوگل]او به تماس نگران کننده تلفن با نیکولا گوش فرا داد و با صدای بلند فکر کرد که آیا برخی از سندیکاهای مواد مخدر سعی داشتند او را بترسانند
12. The fraud is always more menacing than the real thing.
[ترجمه ترگمان]کلاه برداری همیشه بیشتر از چیزی که واقعی است تهدید آمیز است
[ترجمه گوگل]تقلب همیشه تهدید کننده تر از واقعیت است
[ترجمه گوگل]تقلب همیشه تهدید کننده تر از واقعیت است
13. There was something curiously menacing in the repetitive drumbeats that seemed to come from nowhere.
[ترجمه ترگمان]از هیچ جا به نظر می رسید که چیزی به نحو عجیبی تهدید آمیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]چیزی که به نظر می رسید از هیچ جایی به نظر می رسید چیزی شبیه به کنجکاوی تهدید کننده بود
[ترجمه گوگل]چیزی که به نظر می رسید از هیچ جایی به نظر می رسید چیزی شبیه به کنجکاوی تهدید کننده بود
14. His bedside manner was, in a word, menacing.
[ترجمه ترگمان]رفتارش با حالتی تهدید آمیز و تهدید آمیز بود
[ترجمه گوگل]او در یک کلام، در معرض تهدید قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او در یک کلام، در معرض تهدید قرار گرفته بود
15. Menacing photographs of opposing candidates fill the screen.
[ترجمه ترگمان]عکس های Menacing از کاندیداهای مخالف صفحه را پر می کنند
[ترجمه گوگل]عکس های شدید از نامزدها مخالف صفحه را پر می کنند
[ترجمه گوگل]عکس های شدید از نامزدها مخالف صفحه را پر می کنند
پیشنهاد کاربران
تهدید آمیز ، رعب آور
Seeming likely to cause harm or danger; threatening
کلمات دیگر: