کلمه جو
صفحه اصلی

lobed


لپ دار، لپی، نرمدار، لخته لخته، فصفص، بریده بریده، چند جزئی

انگلیسی به فارسی

لپ دار، لپی، نرمدار


(برگ گیاه) برگبخش دار، برگ لپ دار (مانند برگ چنار)


لوب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having or formed as a lobe or lobes.

(2) تعریف: of a leaf, having divisions that reach about halfway to the base.

• having a lobe or lobes, having a certain kind of lobe

جملات نمونه

1. The mature leaves are deeply lobed, often curling at the edges.
[ترجمه ترگمان]برگ های بالغ به شدت lobed هستند و اغلب در لبه ها پیچ وتاب می خورند
[ترجمه گوگل]برگ های بالغ عمیقا لوبیده اند، اغلب در لبه ها پیچش می زنند

2. Asiatic vine with three - lobed leaves and purple berries.
[ترجمه ترگمان]تاک آسیایی با برگ های سه - و دانه های ارغوانی
[ترجمه گوگل]انگور آسیایی با برگ های سه برگ و توت های بنفش

3. Leaf blade lobed more than 50% to base.
[ترجمه ترگمان]تیغه برگ بیشتر از ۵۰ درصد به پایه می رسد
[ترجمه گوگل]تیغه برگ بیش از 50٪ به پایه بستگی دارد

4. Leaves undivided or 3- or 5(or - lobed, margin usually serrate.
[ترجمه ترگمان]برگ ها به صورت یکپارچه یا ۳ - یا ۵ (یا - lobed)، حاشیه معمولا serrate ترک می کنند
[ترجمه گوگل]برگهای تقسیم نشده یا 3 یا 5 (یا - لوبید، حاشیه معمولا مرطوب است

5. Old World vine with lobed evergreen leaves and black berrylike fruits.
[ترجمه ترگمان]تاک کهن جهان با برگ های همیشه سبز و میوه های berrylike سیاه
[ترجمه گوگل]انگور دایناسای قدیمی با برگهای همیشه سبز برگ و میوه های توت سیاه

6. Properties: color lobed or needle crystal, hexagonal columnar crystal obtained after distillation, easy deliquescence.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: lobed رنگ یا بلور سوزن، بلور ستونی شش ضلعی که بعد از تقطیر، deliquescence آسان بدست می آید
[ترجمه گوگل]خواص: کریستال رنگی یا سوزن، بلور ستون شش ضلعی که پس از تقطیر به دست می آید، رطوبت راحت است

7. Leaves opposite, simple, sometimes lobed, usually with large gland patches near base, often abaxially gray mealy.
[ترجمه ترگمان]برگ های مقابل، ساده و گاهی اوقات lobed، معمولا با تکه های بزرگ غده در نزدیکی پایه، اغلب abaxially خاکستری رنگ
[ترجمه گوگل]برگهای مخالف، ساده، گاهی اوقات لوبیده، معمولا با تکه های بزرگ غدد در نزدیکی پایه، اغلب به طور مکرر خاکستری خاکستری

8. The lobed fins of early fish have turned into structures as diverse as wings, fins, hoofs and hands.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، باله های ماهی به عنوان بال، باله، سم اسب و دست تبدیل به سازه هایی شده اند
[ترجمه گوگل]باله های لوب از ماهی های زودهنگام به ساختارهای مختلفی مانند بال ها، باله ها، صاف و دست تبدیل شده اند

9. Leaf blade 3- or 5- lobed, lateral lobes usually as long as central lobe, apex of lateral lobes caudate-acuminate.
[ترجمه ترگمان]تیغه برگ ۳ - یا ۵ - lobed، بخش های جانبی معمولا به بلندی بخش مرکزی، راس بخش های جانبی caudate - acuminate می باشد
[ترجمه گوگل]تیغه برگ 3- یا 5-لوبد، لبه های جانبی جانبی معمولا تا زمانی که لوب مرکزی است، بالای لبه های جانبی لبه های جانبی

10. The testes are lobed organs.
[ترجمه ترگمان] اندام های جنسی اندام های جنسی هستند
[ترجمه گوگل]بیضه ها اندام های تناسلی هستند

11. The oral shield may be rounded and triangular or distally lobed and like a blunt flattened arrow head.
[ترجمه ترگمان]سپر شفاهی ممکن است گرد و مثلثی شکل و یا distally باشد و مانند یک سر تیر افقی مسطح باشد
[ترجمه گوگل]سپر خوراکی ممکن است گرد و مثلثی یا دندانه دار باشد و مثل یک پرتقال پهن برافروخته باشد

12. Any of several small wading birds of the family Phalaropodidae, resembling sandpipers but having lobed toes that enable them to swim.
[ترجمه ترگمان]هر یک از چند پرنده کوچک wading از خانواده Phalaropodidae که شبیه sandpipers هستند اما پنجه های lobed دارند که آن ها را قادر می سازد شنا کنند
[ترجمه گوگل]هر یک از چند پرنده کوچکی از خانواده Phalaropodidae، شبیه به sandpipers اما دارای لوب انگشتان پا که آنها را قادر به شنا است

13. In the paper, according to the working principle of volumetric gas lobed rotor meter, the adequateness of the gas lobed rotor meter in domestic user area of city for gas metering is demonstrated.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، با توجه به اصل کار of حجمی گاز volumetric، adequateness کنتور گاز lobed rotor در محدوده کاربری داخلی شهر برای اندازه گیری گاز اثبات شده است
[ترجمه گوگل]در مقاله، با توجه به اصل کار حجم سنج روتور سنجنده گاز، مقدار کمانش متر گاز روتور گاز در منطقه داخلی شهری برای اندازه گیری گاز نشان داده شده است

پیشنهاد کاربران

لبه، موتور دوّار ( برای مثال برخی از اتومبیل های مزدا ) یک روتور سه لبه یا مثلثی دارد

lobed ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: لَپ دار
تعریف: ویژگی برگی با حاشیه ای مرکب از لَپ های گرد و فرورفتگی هایی که حداکثر تا یک دوم نیمۀ سطح امتداد داشته باشد


کلمات دیگر: