کلمه جو
صفحه اصلی

living wage


مزدکافی برای زیستن در رفاه نسبی، مزدکافی برای امرار معاش

انگلیسی به فارسی

مزدکافی برای امرار معاش


دستمزد زندگی، مزدکافی برای امرار معاش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wage that provides enough money for living at minimum acceptable standards.

• salary that is enough to provide for the worker's needs
a living wage is a wage which is large enough to enable you to buy food, clothing, and other necessary things.

مترادف و متضاد

earnings sufficient for living


Synonyms: adequate income, competence, income, minimum wage


جملات نمونه

1. The church no longer paid a living wage .
[ترجمه ترگمان]کلیسا دیگر حقوق معاش نداشت
[ترجمه گوگل]کلیسا دیگر دستمزد زندگی را پرداخت نمی کند

2. He does make a living wage but only by working 7hours a week.
[ترجمه ترگمان]او با دست مزد امرار معاش می کند، اما تنها با کار کردن ۷ ساعت در هفته کار می کند
[ترجمه گوگل]او دستمزد زندگی را می کند اما تنها با 7 ساعت کار در هفته کار می کند

3. Every laid - off worker can draw the living wage.
[ترجمه ترگمان]هر کارگر بی کار می تواند حقوق زندگی را بکشد
[ترجمه گوگل]هر کارگر خالی می تواند دستمزد زندگی را جبران کند

4. We have a right to a living wage.
[ترجمه ترگمان]ما یه حقوق زندگی درست و حسابی داریم
[ترجمه گوگل]ما حق داریم دستمزد زندگی کنیم

5. The worker is demanding to be paid a living wage.
[ترجمه ترگمان]کارگران خواستار پرداخت دست مزد زنده هستند
[ترجمه گوگل]کارگر خواستار پرداخت دستمزد زندگی است

6. Jingyuan County in the early living wage to make ends meet.
[ترجمه ترگمان]شهرستان Jingyuan در حقوق اولیه زندگی برای رسیدن به این هدف است
[ترجمه گوگل]Jingyuan شهرستان در دست زدن به زود هنگام زندگی برای پایان دادن به ملاقات

7. Many farmers have to depend on subsidies to make a living wage.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان باید برای درآمد امرار معاش به سوبسید تعلق داشته باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان باید یارانه بگیرند تا دستمزد زندگی را بپردازند

8. Do they feel women should remain in marriages because their jobs do not pay a living wage?
[ترجمه ترگمان]آیا احساس می کنند که زنان باید در ازدواج باقی بمانند، چرا که مشاغل آن ها دست مزد معاش ندارند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها احساس می کنند که زنان باید در ازدواج باقی بمانند، چرا که مشاغل آنها دستمزد زندگی را پرداخت نمی کنند؟

9. We need to be just as comfortable with the flip side: A living wage encourages work.
[ترجمه ترگمان]ما باید به راحتی کنار هم باشیم: دست مزد زنده، کار را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]ما باید به راحتی با تلنگر کنار بیاییم: دستمزد زندگی، کار را تشویق می کند

10. Does the example implicitly condone overtime working as a means by which a living wage is earned?
[ترجمه ترگمان]آیا این مثال به طور ضمنی از اضافه کاری و کار کردن به عنوان وسیله ای برای درآمد زندگی چشم پوشی می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا به طور مثال، به طور ضمنی، کار اضافه کاری را به عنوان وسیله ای که دستمزد زندگی را به دست می آورد، متعهد می کند؟

11. They had no solution to the possibility that even they might sometimes fail to find permanent employment at a living wage.
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ راه حلی برای این احتمال نداشتند که حتی ممکن است آن ها نتوانند در حداقل دست مزد امرار معاش پیدا کنند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ راه حلی برای این امکان نداشتند که گاهی اوقات حتی ممکن است بتوانند کار اشتغال دائمی را در دستمزد زندگی پیدا کنند

12. The elite foresee their high paid salaries reduced so that the ranks of the workers can get a living wage.
[ترجمه ترگمان]نخبگان پیش بینی می کنند که حقوق گزاف حقوق آن ها کاهش یافته است به طوری که صفوف کارگران بتوانند درآمد زندگی خود را به دست آورند
[ترجمه گوگل]نخبگان پیش بینی می کنند که حقوق بالا پرداخت می شوند تا صفوف کارگران بتوانند دستمزد زندگی را دریافت کنند

پیشنهاد کاربران

مزد بخور نمیر

حقوق مکفی


کلمات دیگر: