کلمه جو
صفحه اصلی

essen


شهر اسن (در غرب آلمان)

انگلیسی به فارسی

اسن


شهر اسن (در غرب آلمان)


انگلیسی به انگلیسی

• city in western germany

جملات نمونه

1. On a raid over Essen the aircraft was blown to bits.
[ترجمه ترگمان]در حمله ای به سوی اسن، هواپیما تکه تکه شد
[ترجمه گوگل]در یک حمله بیش از اسن، هواپیما به بیت ها نفوذ کرد

2. Jedes Mal, wenn wir ausgehen oder Essen gehen, m & ouml; chte Sie, dass Du dazu mitkommst.
[ترجمه ترگمان]بیت المال، wenn wir oder Essen، m &، chte Sie، dass دو dazu mitkommst
[ترجمه گوگل]Jedes Mal، wenn ausgehen oder Essen gehen، m * ouml؛ چت Sie، dass Du dazu mitkommst

3. The identification significance and essen - tials of hepatolenticular degeneration and hepatitis Bwere analysed.
[ترجمه ترگمان]اهمیت شناسایی و essen - tials of hepatolenticular و هپاتیت Bwere تحلیل شدند
[ترجمه گوگل]اهمیت شناسایی و مؤلفه های دژنراسیون هپاتولوژیکال و هپاتیت B مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

4. Beijing Essen Welding & Cutting Fair 200 best Welding Show in China!
[ترجمه ترگمان]شهر پکن، Welding &، بهترین نمایش جوشکاری را در چین به پایان رساند
[ترجمه گوگل]پکن Essen Welding * Cutting Fair 200 بهترین نمایش جوش در چین!

5. Major Cities: Berlin, Hamburg, Munich, Cologne, Essen, Frankfurt, Dortmund, Dusseldorf, Stuttgart, Bremen.
[ترجمه ترگمان]شهرهای مهم: برلین، هامبورگ، مونیخ، کولونی، اسن، فرانکفورت، فرانکفورت، دوسلدورف، دوسلدورف، برمن، برمن
[ترجمه گوگل]شهرهای عمده: برلین، هامبورگ، مونیخ، کلن، اسن، فرانکفورت، دورتموند، دوسلدورف، اشتوتگارت، برمن

6. Deutsches Essen und deutscher Lebensstil allgemein sind - wie das Brot - ein bisschen schwer.
[ترجمه ترگمان]wie اسن و und Lebensstil allgemein - Brot - bisschen schwer است
[ترجمه گوگل]Deutsches Essen und deutscher Lebensstil allgemein sind - wie das Brot - ein bisschen schwer

7. Deutsch essen oft dem Essen einen Nachitsch zum Beispiel Eis oder Pudding.
[ترجمه ترگمان]Deutsch essen \"dem Essen einen zum\"، zum oder eis eis است
[ترجمه گوگل]دویچه وله از اسن ااین نایتچز زوم بیسپیل Eis oder Pudding

8. The interfacial alloy layer is essen - tially a brittle phase Fe _ 2 ( AlSi ) _
[ترجمه ترگمان]لایه آلیاژ interfacial essen - tially یک فاز ترد Fe - ۲ (AlSi)است
[ترجمه گوگل]لایه آلیاژ interfacial essentially یک فاز شکننده Fe-2 (AlSi) _

9. Ecological construction and environmental protection is quite essen t ial in the development of West China.
[ترجمه ترگمان]ساخت اکولوژیکی و حفاظت از محیط زیست به طور کامل در توسعه غرب چین مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز محیط زیست و حفاظت از محیط زیست کاملا در حال توسعه در غرب چین است

10. SETTING: Department of Orthopedics, Duisburg - Essen University.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی: دانشکده of، دانشگاه Duisburg - اسن
[ترجمه گوگل]تنظیم: گروه ارتوپدی، دانشگاه دیزسبورگ - اسن

11. This is an exciting prospect as future policy could depend on how the eight perform at Cologne and Essen.
[ترجمه ترگمان]این یک چشم انداز هیجان انگیزی است چون سیاست آینده می تواند بستگی به این داشته باشد که هشت برنامه در کولونی و اسن چگونه عمل کنند
[ترجمه گوگل]این یک چشم انداز هیجان انگیز است به عنوان سیاست های آینده می تواند بستگی به نحوه عملکرد هشت در کلن و اسن

12. Susanne : Ich bin in der K ü che und bereite gerade das Essen zu . Ich kann nicht gehen.
[ترجمه ترگمان](سوزان): تو را دوست دارم متشکرم
[ترجمه گوگل]Susanne: Ich bin in der K ü ch und bereite gerade das essen zu Ich kann nicht gehen

13. A city of west-central Germany in the Ruhr Valley northeast of Essen. It is a major industrial and coal-mining center. Population, 2895
[ترجمه ترگمان]شهری در غرب - مرکزی در منطقه رور در شمال شرقی اسن آن یک مرکز بزرگ صنعتی و ذغال سنگ است جمعیت، ۲۸۹۵
[ترجمه گوگل]یک شهر از غرب آلمان-مرکزی در دره روهر در شمال شرقی اسن این مرکز بزرگ صنعتی و زغال سنگ است جمعیت 2895

14. There is also some evidence that Strindberg intended the play as a warning to the first of his three unfortunate wives, the Baronness Siri von Essen.
[ترجمه ترگمان]همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر این که strindberg این نمایشنامه را به عنوان هشداری برای نخستین زن نگون بخت خود یعنی the Siri فون اسن هدف قرار داده است
[ترجمه گوگل]همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه استریاندبرگ این بازی را به عنوان هشداری برای اولین بار از سه زن مایه تاسف، بارونس سیری فون اسن در نظر گرفت


کلمات دیگر: