(لاتین) یادآور مرگ، بیادآورکه بایدبمیری، کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
memento mori
(لاتین) یادآور مرگ، بیادآورکه بایدبمیری، کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
انگلیسی به فارسی
(لاتین) یادآور مرگ
memento mori
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: memento mori
حالات: memento mori
• : تعریف: a reminder of death or mortality, esp. a skull.
• remember death (latin)
مترادف و متضاد
reminder of death
Synonyms: death's-head, memoirs, memorial, memories, reminder of human failure, reminder of mortality, skull
جملات نمونه
1. Much additional information can, however, be learnt from sepulchral sculpture, prints and drawings, paintings and memento mori jewellery.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیشتر اطلاعات اضافی را می توان از مجسمه سازی، نقاشی ها و نقاشی ها، نقاشی ها و memento مرگ \"مرگ\" یاد گرفت
[ترجمه گوگل]با این حال، از اطلاعات مجسمه سازی قاچاق، نقاشی ها و نقاشی ها، نقاشی ها و جواهرات Mori Mori یاد می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، از اطلاعات مجسمه سازی قاچاق، نقاشی ها و نقاشی ها، نقاشی ها و جواهرات Mori Mori یاد می شود
2. The stone glares down at us out of the black boundlessness, a memento mori.
[ترجمه ترگمان]سنگ به ما خیره می شود و از the سیاه، تصویری از طرف mori
[ترجمه گوگل]این سنگ از بی بی سی سیاه، موریس موری بیرون می آید
[ترجمه گوگل]این سنگ از بی بی سی سیاه، موریس موری بیرون می آید
3. We need art to tell us, as religion once did, Memento mori: remember that you will die, that everything ends, and that happiness comes not in denying this but in living with it.
[ترجمه ترگمان]ما به هنر نیاز داریم که به ما بگوییم، همان طور که مذهب یک بار انجام داد، \"موری\": به یاد داشته باشید که خواهید مرد و همه چیز به پایان خواهد رسید و شادی در انکار این موضوع نیست، بلکه در زندگی با آن است
[ترجمه گوگل]ما به هنر نیاز داریم تا به عنوان یک مذهب یک بار به ما بگوید، Memento mori: به خاطر داشته باشید که شما می میرید، همه چیز به پایان می رسد، و این خوشحالی نه تنها انکار این، بلکه زندگی با آن است
[ترجمه گوگل]ما به هنر نیاز داریم تا به عنوان یک مذهب یک بار به ما بگوید، Memento mori: به خاطر داشته باشید که شما می میرید، همه چیز به پایان می رسد، و این خوشحالی نه تنها انکار این، بلکه زندگی با آن است
4. For those who grew up in Soviet era, Gagra was a precious refuge of pleasure inside communism's bleak expanse. Now its ruins are a memento mori of poetic deterioration.
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی رشد کردند، Gagra پناه گاه بسیار ارزشمندی برای لذت در فضای تاریک و تاریک کمونیسم بود اکنون بقایای آن حاکی از \"مرگ شاعرانه\" است
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی بزرگ شدند، گاگرا یک پناهگاه گرانبها برای لذت بردن از گستردگی بی نظیر کمونیسم بود در حال حاضر ویرانه های آن یک مرجان موری از وخامت شاعرانه است
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی بزرگ شدند، گاگرا یک پناهگاه گرانبها برای لذت بردن از گستردگی بی نظیر کمونیسم بود در حال حاضر ویرانه های آن یک مرجان موری از وخامت شاعرانه است
5. Crowning the entire composition is a vase of cut flowers, an ulterior memento mori juxtaposed to the terrestrial globe, emblematic of royal power.
[ترجمه ترگمان]در حالی که کل ترکیب یک گلدان گل بریده شده، یک یادگاری ulterior در کنار زمین خاکی، نمادی از قدرت پادشاه است
[ترجمه گوگل]کل کل ترکیب یک گلدان گل بریده شده است، memento mori نابهنگام در برابر زمین زمینی، نشانه ای از قدرت سلطنتی است
[ترجمه گوگل]کل کل ترکیب یک گلدان گل بریده شده است، memento mori نابهنگام در برابر زمین زمینی، نشانه ای از قدرت سلطنتی است
6. But the fact that we know it for a memento mori justifies us in feeling a certain human pride.
[ترجمه ترگمان]اما این حقیقت که ما آن را می دانیم، به خاطر این است که ما را با احساس غرور انسانی برای ما توجیه می کند
[ترجمه گوگل]اما این واقعیت که ما آن را برای یک mimoo mori می شناسیم، ما را در احساس غرور انسان خاصی توجیه می کند
[ترجمه گوگل]اما این واقعیت که ما آن را برای یک mimoo mori می شناسیم، ما را در احساس غرور انسان خاصی توجیه می کند
پیشنهاد کاربران
به یاد مرگ بودن
مرگ تورا در یاد داردتو نیز او را به یاد بسپار
مرگ را به خاطر داشته باش
معنی اصلی و بین المملیش همینه
معنی اصلی و بین المملیش همینه
یادواره، هر آنچه که یادآور موضوع یا چیز خاصی باشد.
کلمات دیگر: