کلمه جو
صفحه اصلی

essentiality


صفت ذاتی، لزوم، کیایی، ضرورت، ضروری بودن، وجوب

انگلیسی به فارسی

صفت ذاتی، لزوم، کیایی


انگلیسی به انگلیسی

• necessity, indispensableness, requisiteness

جملات نمونه

1. Essentiality is a somewhat arbitrary and relative term when it comes to the food value of treats.
[ترجمه ترگمان]essentiality زمانی نسبی و نسبی است که به ارزش غذایی درمان می رسد
[ترجمه گوگل]ملموس بودن این است که تا حدودی خودسرانه و نسبت نسبی زمانی که آن را به ارزش غذایی از رفتار می آید

2. Chapter three analyze the causes, essentiality and feasibility of internationalization of Chinese retailing.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم علل، essentiality و امکان سنجی بین المللی سازی خرده فروشی چینی را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]فصل سوم، علل، ضرورت و امکان سنجی بین المللی بودن خرده فروشی چین را تحلیل می کند

3. Let me emphasize the essentiality of this order we made.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید روی essentiality این نظم و ترتیبی که ما ساخته ایم تاکید کنم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید تا بر ضرورت این سفارش که ما انجام دادیم تاکید کنیم

4. The open essentiality of Marxism has determined that the generalization is its inhesion attribute of common philosophy education.
[ترجمه ترگمان]فضای باز مارکسیسم تاکید کرده است که تعمیم ویژگی خاص خود از آموزش فلسفه مشترک است
[ترجمه گوگل]ضرورت بازاری مارکسیسم مشخص کرده است که تعمیم آن ویژگی خاصی است که آموزش فلسفه مشترک دارد

5. The venture capital organizations profoundly realized the essentiality and necessity of risk analysis and risk precaution.
[ترجمه ترگمان]سازمان های سرمایه سرمایه گذاری به شدت خطر و ضرورت تحلیل ریسک و احتیاط را درک کرده اند
[ترجمه گوگل]سازمان های سرمایه ریسک عمیقا متوجه ضرورت و ضرورت تجزیه و تحلیل ریسک و ریسک احتمالی ریسک شده اند

6. What is the essentiality of regional economy?
[ترجمه ترگمان]the اقتصاد منطقه ای چیست؟
[ترجمه گوگل]ضرورت اقتصاد منطقه ای چیست؟

7. Essentiality, key problems and application prospects of ecological restoration technology were proposed.
[ترجمه ترگمان]essentiality، مشکلات کلیدی و چشم انداز کاربردهای فن آوری بازیابی اکولوژیکی پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]ضروریات، مشکلات کلیدی و چشم انداز کاربرد تکنولوژی ترمیم زیست محیطی پیشنهاد شده است

8. This paper discusses the intention and essentiality of Harmonious Society and attempts to advance measures of constructing harmonious society by founding public ministrant government.
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد و essentiality جامعه Harmonious را مورد بحث قرار می دهد و تلاش می کند تا معیارهای ایجاد جامعه هماهنگ با تاسیس دولت ministrant را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد قصد و ضرورت جامعه هماهنگ و تلاش برای پیشبرد اقدامات ایجاد جامعه هماهنگ با تأسیس حکومت مامور عمومی می پردازد

9. The author emphasizes essentiality of operator quality and advances that operator's education must be compulsory.
[ترجمه ترگمان]نویسنده بر essentiality کیفیت اپراتور تاکید می کند و پیشرفت می کند که آموزش اپراتور باید اجباری باشد
[ترجمه گوگل]نویسنده تأکید بر ضرورت کیفیت اپراتور و پیشرفت هایی دارد که آموزش اپراتور باید اجباری باشد

10. The essentiality of fund and financing is the keystone of expatiation.
[ترجمه ترگمان]The سرمایه و تامین مالی سنگ تاج of است
[ترجمه گوگل]ضروری بودن صندوق و تأمین مالی، پایه ای برای تقسیم است

11. Forster established the essentiality of minerals as accessory food factors required for maintaining life.
[ترجمه ترگمان]Forster the از مواد معدنی را به عنوان عوامل مربوط به مواد غذایی مورد نیاز برای حفظ حیات، تاسیس کرد
[ترجمه گوگل]فورستر Essentials مواد معدنی را به عنوان مواد غذایی اضافی مورد نیاز برای حفظ زندگی تاسیس کرد

12. The essentiality and main research contents for the systematic studies on genuine traditional Chinese medicines by application of elements and technology of biogeochemistry were also discussed.
[ترجمه ترگمان]essentiality و محتوای تحقیقات اصلی برای مطالعات سیستماتیک در مورد داروهای سنتی چینی با کاربرد عناصر و تکنولوژی of نیز مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]مواد اصلی و محتوای تحقیق اصلی برای مطالعات سیستماتیک از داروهای اصلی چینی سنتی با استفاده از عناصر و تکنولوژی بیوگرافی شیمی نیز مورد بحث قرار گرفت

13. Last but not least,[Sentence dictionary] more and more people are aware of the essentiality of psychological health.
[ترجمه ترگمان]نکته آخر اما نه حداقل، [ فرهنگ لغت حکم ] بیشتر و بیشتر مردم از the سلامت روانی آگاه هستند
[ترجمه گوگل]آخرین باری نیست که [فرهنگ لغت جمله] بیشتر و بیشتر مردم از ضرورت سلامت روانی آگاه هستند

14. As regard to various insurance companies, Banc assurance came into being for altitudinal recognition with the essentiality increased steadily of banking insurance for company development.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرکت های بیمه مختلف، اطمینان حاصل شد که با افزایش مداوم بیمه بانکی برای توسعه شرکت به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]با توجه به شرکت های مختلف بیمه، اطمینان Banc برای تشخیص ارتفاعات با ضرورت به طور پیوسته بیمه بانکی برای توسعه شرکت افزایش یافت

15. It treatisedespecially new request of howff of new times, the nodus and essentiality of landscape creativity.
[ترجمه ترگمان]این روش، درخواست جدید of زمان های جدید، the و essentiality خلاقیت چشم انداز را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این تقاضا به طور خاص درخواست جدیدی از زمان های جدید، گره و ضرورت خلاقیت چشم انداز به دست آمد

پیشنهاد کاربران

essentiality ( فلسفه )
واژه مصوب: ذاتیت
تعریف: ذاتی بودن یک خصوصیت برای چیزی


کلمات دیگر: