کلمه جو
صفحه اصلی

self evident


آشکار، مبرهن، بدیهی، خودپیدا، خود اشکار

انگلیسی به فارسی

بدیهی، خود اشکار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: self-evidently (adv.)
• : تعریف: needing no explanation or proof.
مترادف: obvious
متضاد: unclear

- self-evident facts
[ترجمه ترگمان] واقعیت های خود بدیهی
[ترجمه گوگل] حقایق خودآزمایی

• a fact or situation that is self-evident is so obvious that there is no need for proof or explanation.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بدیهی، خودپدیده، خود پیدا

پیشنهاد کاربران

پر واضح

خود - تاییدگر

بیانگر خود، روشنگر خود

This is relatively self - evident in both cases=در هر دو مورد، خود نسبتا مشهود است

خودگواه

The answer seems almost self - evident, namely, yes.
جواب معمولا بدیهی به نظر می رسد، مثلا بله

چیزی که خودش به اندازه کافی اشکار باشه و به مستند و. . نیازی نداشته باشه.

بدیهی - خودگواه - پر واضح



. A fact or situation that is self - evident is so obvious that there is no need for proof or explanation.
. It is self - evident that we will never have enough resources to meet the demand.


کلمات دیگر: