کلمه جو
صفحه اصلی

unchangeable


تغییر ناپذیر، ثابت

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unchangeably (adv.), unchangeability (n.), unchangeableness (n.)
• : تعریف: not able to be changed or altered; immutable.
متضاد: changeable
مشابه: immutable, inevitable, inflexible

• cannot be altered, cannot be changed

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تغییر ناپذیر، پایدار، ثابت

جملات نمونه

1. The course of nature is unchangeable and proceeds according to hard and unalterable laws.
[ترجمه ترگمان]دوره طبیعت تغییرناپذیر است و مطابق با قوانین سخت و تغییرناپذیر حرکت می کند
[ترجمه گوگل]البته طبیعت غیر قابل تغییر است و درآمد حاصل از قوانین سخت و غیر قابل تغییر است

2. Nature is relentless and unchangeable, and it is indifferent as to whether its hidden reasons and actions are understandable to man or not. Galileo Galilei
[ترجمه ترگمان]طبیعت بیرحمانه و تغییرناپذیر است، و نسبت به این که آیا علل و اعمال پنهان آن برای انسان قابل فهم است یا نه، بی تفاوت است گالیلئو گالیله
[ترجمه گوگل]طبیعت بی رحم و غیر قابل تغییر است و بی تفاوت است که آیا دلایل و اقدامات پنهان آن قابل درک برای انسان است یا نه گالیله گالیله

3. The doctrine is unchangeable.
[ترجمه ترگمان]نظریه تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]این دکترین قابل تغییر نیست

4. Change the changeable, accept the unchangeable, and remove yourself from the unacceptable. Denis Waitley
[ترجمه ترگمان]تغییر پذیری، تغییر ناپذیر و حذف خود را از غیرقابل قبول بودن تغییر دهید دنیس Waitley
[ترجمه گوگل]تغییر قابل تغییر، پذیرش غیر قابل تغییر، و خود را از غیر قابل قبول حذف کنید دنیس وایتلی

5. It is unchangeable and permanent.
[ترجمه ترگمان]این تغییر ناپذیر و ماندگار است
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تغییر و دائمی است

6. Such being the case, is this situation unchangeable?
[ترجمه ترگمان]در این صورت، آیا این وضعیت تغییر ناپذیر است؟
[ترجمه گوگل]چنین وضعیتی، این وضعیت غیر قابل تغییر است؟

7. He believed that nothing is unchangeable as long as we try.
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که هیچ چیز تا وقتی که ما امتحان می کنیم تغییر ناپذیر نیست
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که تا زمانی که ما سعی می کنیم هیچ چیز قابل تغییر نیست

8. Under the condition of assurance of unchangeable controlling function, input point might be saved 50 percent.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط تضمین تابع کنترل تغییر ناپذیر، نقطه ورودی می تواند ۵۰ درصد ذخیره شود
[ترجمه گوگل]در شرایط اطمینان از عملکرد کنترل غیر قابل تغییر، نقطه ورود ممکن است 50 درصد ذخیره شود

9. Individualism is pure and unchangeable element in Libai's paradoxical and intricate idealism. ".
[ترجمه ترگمان]Individualism عنصر خالص و غیرقابل تغییر در ایده آلیسم paradoxical و پیچیده است
[ترجمه گوگل]فردگرایی عنصر خالص و غیر قابل تغییر در ایده آلیستی پارادوکسی و پیچیده لیبی است '

10. With an exclamation of impatience, but with his Unchangeable face, Monseigneur looked out.
[ترجمه ترگمان]عالی جناب با لحنی حاکی از بی صبری، اما با قیافه his، به بیرون نگریست
[ترجمه گوگل]Monseigneur با تعجب از بی قراری، اما با صورت غیر قابل تغییر او، نگاه کردن

11. Time is changeable as the distance, while something unchangeable for ever.
[ترجمه ترگمان]زمان به اندازه فاصله قابل تغییر است، در حالی که چیزی برای همیشه تغییر ناپذیر است
[ترجمه گوگل]زمان تغییر می کند به عنوان فاصله، در حالی که چیزی غیر قابل تغییر است برای همیشه

12. The law with exclusive and unchangeable market of baric graceful ? is going forever namely.
[ترجمه ترگمان]قانون با بازار انحصاری و تغییر ناپذیر of؟ برای همیشه خواهد رفت
[ترجمه گوگل]این قانون با بازار منحصر به فرد و غیر قابل تعویض بی نظیری است؟ برای همیشه می آید

13. I drop into an unchangeable eternity!
[ترجمه ترگمان]من به ابدیت تبدیل می شوم!
[ترجمه گوگل]من به ابد قابل تغییر می افتم!

14. He believed that nothing is unchangeable asas we try.
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که هیچ چیز تغییر ناپذیر نیست و ما سعی می کنیم
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که ما امتحان نمی کنیم

15. Considering quality as own life is our unchangeable thought.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن کیفیت زندگی شخصی، تفکر تغییرناپذیر ما است
[ترجمه گوگل]با توجه به کیفیت زندگی خود، تفکر غیر قابل تغییر ماست

پیشنهاد کاربران

غیر قابل تغییر
تغییر ناپذیر


کلمات دیگر: