میزان مالیات، در صد مالیات، نرخ مالیات
tax rate
میزان مالیات، در صد مالیات، نرخ مالیات
انگلیسی به فارسی
میزان مالیات، در صد مالیات، نرخ مالیات
نرخ مالیات
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the percentage of income, property value, or the like that is to be paid as tax.
• percentage of tax imposed on income
دیکشنری تخصصی
[نساجی] نرخ مالیات
[ریاضیات] نرخ مالیاتی
[ریاضیات] نرخ مالیاتی
جملات نمونه
1. Property values are negatively correlated to the tax rate.
[ترجمه ترگمان]ارزش دارایی به طور منفی با نرخ مالیات ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]ارزش املاک با نرخ مالیات منفی است
[ترجمه گوگل]ارزش املاک با نرخ مالیات منفی است
2. The lower tax rate is particularly advantageous to poorer families.
[ترجمه ترگمان]نرخ مالیات پایین به ویژه برای خانواده های فقیرتر مفید است
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات پایین تر به خصوص برای خانواده های فقیر تر است
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات پایین تر به خصوص برای خانواده های فقیر تر است
3. What marginal tax rate applies to taxable income which falls between $ 000 and $ 20, 000?
[ترجمه ترگمان]چه نرخ مالیات حاشیه ای به درآمد مشمول مالیات اعمال می شود که بین ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ دلار قرار دارد؟
[ترجمه گوگل]چه نرخ مالیات های حاشیه ای در مورد درآمد مشمول مالیات که بین $ 000 و $ 20، 000 می رود؟
[ترجمه گوگل]چه نرخ مالیات های حاشیه ای در مورد درآمد مشمول مالیات که بین $ 000 و $ 20، 000 می رود؟
4. His authority is total and in effect the tax rate, the poundage, is a national tax, locally varied.
[ترجمه ترگمان]قدرت وی در مجموع و در نتیجه نرخ مالیات، the، یک مالیات ملی است که به صورت محلی متغیر است
[ترجمه گوگل]قدرت او در مجموع و به طور موثر نرخ مالیات، پوند، مالیات ملی است، محلی متفاوت است
[ترجمه گوگل]قدرت او در مجموع و به طور موثر نرخ مالیات، پوند، مالیات ملی است، محلی متفاوت است
5. This is because the explicit tax rate and the means-tested benefit withdrawal rate exceeds unity.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که نرخ مالیات صریح و میانگین کاهش سود آزمایش شده بیشتر از اتحاد است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که نرخ مالیات صریح و میزان برداشت مزایای مورد آزمون، بیش از وحدت است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که نرخ مالیات صریح و میزان برداشت مزایای مورد آزمون، بیش از وحدت است
6. An increase in the top corporate income tax rate to 3percent from the current 34 percent.
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ مالیات بر درآمد شرکت به ۳ درصد از ۳۴ درصد فعلی افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ بالای مالیات بر درآمد شرکتها به 3 درصد از 34 درصد در حال حاضر
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ بالای مالیات بر درآمد شرکتها به 3 درصد از 34 درصد در حال حاضر
7. The average tax rate is the total tax paid divided by total taxable income.
[ترجمه ترگمان]متوسط نرخ مالیات، مالیات کل تقسیم بر درآمد مشمول مالیات است
[ترجمه گوگل]نرخ متوسط مالیات کل مالیات پرداخت شده تقسیم بر کل درآمد مشمول مالیات می شود
[ترجمه گوگل]نرخ متوسط مالیات کل مالیات پرداخت شده تقسیم بر کل درآمد مشمول مالیات می شود
8. The higher the tax rate the more incentive there is to give to charity.
[ترجمه ترگمان]هر چه نرخ مالیات بیشتر باشد، انگیزه بیشتری برای صدقه دادن وجود دارد
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات بالاتر، انگیزه بیشتری برای دادن به خیریه است
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات بالاتر، انگیزه بیشتری برای دادن به خیریه است
9. Or you can raise the overall tax rate.
[ترجمه ترگمان]یا می توانید نرخ کلی مالیات را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]یا شما می توانید نرخ مالیات کلی را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]یا شما می توانید نرخ مالیات کلی را افزایش دهید
10. By definition, a tax whose average tax rate rises as income Increases is called progressive tax.
[ترجمه ترگمان]با تعریف، مالیاتی که نرخ مالیات متوسط آن ها افزایش می یابد، مالیات پیشرو نامیده می شود
[ترجمه گوگل]با تعریف یک مالیات که میانگین نرخ مالیات به عنوان افزایش درآمد افزایش می یابد، مالیات مترقی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]با تعریف یک مالیات که میانگین نرخ مالیات به عنوان افزایش درآمد افزایش می یابد، مالیات مترقی نامیده می شود
11. The average tax rate now rises sharply with income.
[ترجمه ترگمان]نرخ متوسط مالیات در حال حاضر به شدت با درآمد افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]متوسط نرخ مالیات در حال حاضر به شدت با درآمد افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]متوسط نرخ مالیات در حال حاضر به شدت با درآمد افزایش می یابد
12. At the same time the general corporate tax rate was cut from 46 to its present 34 percent.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، نرخ کلی مالیات شرکتی از ۴۶ به ۳۴ درصد کنونی کاهش یافت
[ترجمه گوگل]در عین حال نرخ بهره عمومی شرکت ها از 46 به 34 درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]در عین حال نرخ بهره عمومی شرکت ها از 46 به 34 درصد کاهش یافته است
13. The effects of interest rates and the tax rate on investment incentives have been extensively studied.
[ترجمه ترگمان]اثرات نرخ بهره و نرخ مالیات بر انگیزه های سرمایه گذاری به شدت مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اثرات نرخ بهره و نرخ مالیات بر انگیزه های سرمایه گذاری مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اثرات نرخ بهره و نرخ مالیات بر انگیزه های سرمایه گذاری مورد بررسی قرار گرفته است
14. A 100% tax rate is assumed to discourage all output, except that for subsistence, again yielding zero tax revenue.
[ترجمه ترگمان]یک نرخ ۱۰۰ % مالیات فرض می شود که همه خروجی را دلسرد می کند، به جز این که برای معیشت، باز هم درآمد مالیاتی صفر را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که نرخ مالیات 100٪ برای نادیده گرفتن تمام تولید، به استثنای آن که برای معاش، مجددا درآمد ناخالص مالیاتی را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که نرخ مالیات 100٪ برای نادیده گرفتن تمام تولید، به استثنای آن که برای معاش، مجددا درآمد ناخالص مالیاتی را به ارمغان می آورد
15. That would push the top federal tax rate for these under-$ 60, 000 earners to 40 % or more.
[ترجمه ترگمان]این امر نرخ بالای مالیاتی فدرال را برای این افراد زیر ۶۰، ۰۰۰ earners تا ۴۰ % یا بیشتر فشار می دهد
[ترجمه گوگل]این امر نرخ مالیات بالای فدرال را برای این افراد زیر 60 تا 000 دلاری به 40٪ یا بیشتر فشار می دهد
[ترجمه گوگل]این امر نرخ مالیات بالای فدرال را برای این افراد زیر 60 تا 000 دلاری به 40٪ یا بیشتر فشار می دهد
کلمات دیگر: