کلمه جو
صفحه اصلی

therefore


معنی : بنابر این، از این رو، برای ان، بدلیل آن، یعنی
معانی دیگر : در نتیجه، لذا، برای ان منظور، بدلیل ان، سپس

انگلیسی به فارسی

برای آن (منظور)، از اینرو، بنابر این، بدلیل ان،سپس


از این رو، بنابر این، برای ان، بدلیل آن، یعنی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: for that reason; as a result; consequently.
مترادف: accordingly, consequently, so
مشابه: thus

- He went to bed early and therefore was well rested.
[ترجمه امیر سماک] او زود به رختخواب رفت به همین دلیل به خوبی استراحت کرد
[ترجمه bhr] او زود به تخت خواب رفت. برای همین، خواب بهتری داشت.
[ترجمه ترگمان] صبح زود به بس تر رفت و به همین جهت استراحت کرد
[ترجمه گوگل] او به زود به رختخواب رفت و به همین دلیل استراحت می کرد

• and so, hence
you use therefore to introduce a logical result or conclusion.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بنابراین

مترادف و متضاد

بنابراین (قید)
accordingly, so, therefore, thus, hence, ergo, thereupon, insomuch

از این رو (قید)
accordingly, therefore, hence, since, hereupon

برای ان (قید)
therefore

به دلیل آن (قید)
therefore

یعنی (حرف ربط)
therefore, hence

as a result; for that reason


Synonyms: accordingly, and so, consequently, ergo, for, forasmuch as, for this reason, hence, inasmuch as, in consequence, in that event, on account of, on the grounds, since, so, then, thence, therefrom, thereupon, thus, to that end, whence, wherefore


جملات نمونه

1. (j. donne) therefore never send to know for whom the bell tolls . . .
بنابراین هرگز جویا نشو که برای چه کسی ناقوس به صدا در می آید . . .

2. i think therefore i am
(دکارت) فکر می کنم،لذا وجود دارم.

3. i think, therefore i am
می اندیشم بنابراین وجود دارم.

4. he broke the law and therefore went to jail
او قانون را شکست و لذا به زندان رفت.

5. the witness perjured himself and was therefore imprisoned
گواه شهادت دروغ داد و به همین خاطر زندانی شد.

6. Two ears to one tongue, therefore hear twice as much as you speak.
[ترجمه ترگمان]دو گوش به یک زبان، بنابراین هر قدر که حرف بزنید دو برابر گوش بدهید
[ترجمه گوگل]بنابراین دو گوش به یک زبان، بنابراین دو بار تا آنجا که می شنوید شنیدید

7. Their car was bigger and therefore more comfortable.
[ترجمه ملینا] ماشین ان ها بزرگتر و در نتیجه راحت تر بود.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل آن ها بزرگ تر و راحت تر بود
[ترجمه گوگل]ماشین آنها بزرگتر بود و بنابراین راحت تر بود

8. Therefore, if you desire love, try to realize that the only way to get love is by giving love, that the more you give, the more you get.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر شما عشق را دوست دارید، سعی کنید درک کنید که تنها راه رسیدن به عشق با دادن عشق است، که هرچه بیشتر بدهید، هرچه بیشتر به دست آورید
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر عشق را دوست دارید، سعی کنید آن را بفهمید که تنها راه عشق است که با دادن عشق، هرچه بیشتر به شما بدهد، هرچه بیشتر به دست آورید

9. Therefore, he went to work in an architect's office in order to learn how to design buildings.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او برای یادگیری نحوه طراحی ساختمان ها به دفتر معمار رفت
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور یادگیری نحوه طراحی ساختمانها، او در یک دفتر معمار کار میکرد

10. The Chinese Christians, therefore, practically excommunicate themselves from their own clan.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مسیحیان چینی عملا خود را از قبیله خود طرد می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین مسیحیان چینی عملا خود را از قبیله خود جدا می کنند

11. They had seen him trawling and therefore knew that there were fish.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را دیده بودند و از این رو می دانستند که ماهی های دیگر هم هستند
[ترجمه گوگل]آنها او را دیده بودند و آنها را می شناختند و ماهی را می شناختند

12. This view is subjective and therefore open to disagreement.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه ذهنی است و در نتیجه برای مخالفت باز است
[ترجمه گوگل]این دیدگاه ذهنی است و بنابراین به اختلاف نظر می رسد

13. The defendant was depressed and therefore not fully responsible for her own actions.
[ترجمه ترگمان]متهم افسرده بود و به همین دلیل به طور کامل مسئول اقدامات خود نبود
[ترجمه گوگل]متهم افسرده بود و بنابراین به طور کامل مسئول اقدامات او نیست

14. The lime water has turned cloudy, therefore carbon dioxide has been produced during the experiment.
[ترجمه ترگمان]آب لیمو مات شده است، بنابراین کربن دی اکسید در طی این آزمایش تولید شده است
[ترجمه گوگل]آب آهکی ابری شده است، بنابراین دی اکسید کربن در طول آزمایش تولید شده است

15. We do not have enough money. Therefore we cannot afford to buy the new car.
[ترجمه ترگمان]ما پول کافی نداریم بنابراین ما استطاعت خرید ماشین جدید را نداریم
[ترجمه گوگل]ما پول کافی نداریم بنابراین ما نمی توانیم ماشین جدید را بخریم

I think, therefore I am.

می‌اندیشم؛ بنابراین وجود دارم.


I had a fever; therefore, I went to bed.

تب داشتم؛ بنابراین به بستر رفتم.


پیشنهاد کاربران

به همین منظور - - به همین دلیل

پس ، برای همین ، بدین منظور

بنابراین، درنتیجه

با عنایت به موارد فوق

بدین خاطر

بنابراین

پس، بنابراین، در نتیجه، از این رو، بدین ترتیب

به همین جهت

و به تبع آن

بر این اساس، به این ترتیب

از این رو، به همین دلیل

در نتیجه، پس ، بنابراین

ازاین رو؛بنابراین؛به همین دلیل؛درنتیجه؛سپس؛به همین خاطر؛بخاطرآن؛برای آن ؛به دلیل آن

به همین سبب، به همین جهت، از این رو

بنابر این، از این رو، برای ان، بدلیل آن، یعنی

از این جهت

طبیعتا

Fashion secretly and quickly influences the fashionist. ➡️Therefore⬅️, man must be careful in using fashion


کلمات دیگر: