ورزش : نوعى اتومبیل سریع
honker
ورزش : نوعى اتومبیل سریع
انگلیسی به انگلیسی
• one who honks; big nose (slang)
جملات نمونه
1. The honking of horns flustered the boy.
[ترجمه ترگمان]بوق بوق، پسرک را آشفته کرد
[ترجمه گوگل]صدای زنی از شاخها پسر را فریاد زد
[ترجمه گوگل]صدای زنی از شاخها پسر را فریاد زد
2. The goose honked flying into the sky.
[ترجمه ترگمان]غاز در آسمان پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]غازها به آسمان پرواز کردند
[ترجمه گوگل]غازها به آسمان پرواز کردند
3. He gave us a honk on his horn as he drove off.
[ترجمه ترگمان]وقتی داشت می رفت بوق بوق به ما داد
[ترجمه گوگل]او به هنگام خروج از او، صدای خود را به ما داد
[ترجمه گوگل]او به هنگام خروج از او، صدای خود را به ما داد
4. Drivers honked their horns in solidarity with the peace marchers.
[ترجمه ترگمان]رانندگان در همبستگی با راهپیمایی کنندگان صلح بوق خود را به صدا در آوردند
[ترجمه گوگل]رانندگان شاخ های خود را در همبستگی با رقیبان صلح صدا کرد
[ترجمه گوگل]رانندگان شاخ های خود را در همبستگی با رقیبان صلح صدا کرد
5. Why did he honk at me?
[ترجمه ترگمان]چرا اون به من اشاره کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا او به من اعتماد کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا او به من اعتماد کرد؟
6. Passing motorists honked their horns.
[ترجمه ترگمان]و motorists که horns بوق می زدند
[ترجمه گوگل]گذر رانندگان به شاخ هایشان احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]گذر رانندگان به شاخ هایشان احترام می گذارند
7. No need to honk the horn under such a traffic block.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست بوق بوق بزنی
[ترجمه گوگل]بدون نیاز به شاخ کردن زیر چنین بلوک ترافیک
[ترجمه گوگل]بدون نیاز به شاخ کردن زیر چنین بلوک ترافیک
8. Horns honk. An angry motorist shouts.
[ترجمه ترگمان]صدای بوق بوق یه ماشین پلیس خشمگین فریاد میزنه
[ترجمه گوگل]شاخ ها فریاد موتورزای عصبانی
[ترجمه گوگل]شاخ ها فریاد موتورزای عصبانی
9. He honked to hurry me up down the stairs.
[ترجمه ترگمان]او با عجله من را از پله ها بالا برد
[ترجمه گوگل]او صادقانه به منفجر کردن پله ها ادامه داد
[ترجمه گوگل]او صادقانه به منفجر کردن پله ها ادامه داد
10. The driver honked at me to get out of the way.
[ترجمه ترگمان]راننده با صدای بوق از من دور شد
[ترجمه گوگل]راننده به من گفت که از راه بیرون برود
[ترجمه گوگل]راننده به من گفت که از راه بیرون برود
11. Cars zoomed helter - skelter, honking belligerently.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ها با هرج و مرج و هرج و مرج راه می رفتند
[ترجمه گوگل]ماشین ها به راحتی زل زده اند
[ترجمه گوگل]ماشین ها به راحتی زل زده اند
12. People honked their horns as they drove past.
[ترجمه ترگمان]مردم هنگام عبور از کنار horns بوق می زدند
[ترجمه گوگل]مردم وقتی که گذشته را راندند، شاخهای خود را صدا زدند
[ترجمه گوگل]مردم وقتی که گذشته را راندند، شاخهای خود را صدا زدند
13. She pulled to the right with a honk.
[ترجمه ترگمان]با صدای بوق به سمت راست پیچید
[ترجمه گوگل]او با یک ضربه زدن به سمت راست کشیده شد
[ترجمه گوگل]او با یک ضربه زدن به سمت راست کشیده شد
14. He honked his horn as he went past.
[ترجمه ترگمان]در حین عبور بوق بوق می زد
[ترجمه گوگل]او در حالی که گذشته بود صدای او را صدا می زد
[ترجمه گوگل]او در حالی که گذشته بود صدای او را صدا می زد
پیشنهاد کاربران
دماغ بزرگ
کلمات دیگر: