(حقوق )، دعوی که برای دعاوی دیگر سابقه و سنت می شود، دعوی مبنا، قضیه در ازمایش، شخص یا چیز مورد ازمایش
test case
(حقوق )، دعوی که برای دعاوی دیگر سابقه و سنت می شود، دعوی مبنا، قضیه در ازمایش، شخص یا چیز مورد ازمایش
انگلیسی به فارسی
قضیه در ازمایش، شخص یا چیز مورد ازمایش
مورد آزمون، قضیه در ازمایش، شخص یا چیز مورد آزمایش
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a legal action that tries the constitutionality of a statute or that is likely to set a precedent.
• typical occurrence which can be used as a legal precedent
a test case is a legal case which becomes an example for deciding other, similar cases.
a test case is a legal case which becomes an example for deciding other, similar cases.
مترادف و متضاد
representative occurrence
Synonyms: acid test, crucial test, experiment, first case, first occurrence, precedent
پیشنهاد کاربران
نمونه ی ورودی
مورد آزمون
test case ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: آزمایه 1
تعریف: مجموعهای از دادههای آزمایشی و شرایط اجرا و نتایج مورد نظر آنها برای آزمایش بخش خاصی از نرمافزار
واژه مصوب: آزمایه 1
تعریف: مجموعهای از دادههای آزمایشی و شرایط اجرا و نتایج مورد نظر آنها برای آزمایش بخش خاصی از نرمافزار
کلمات دیگر: