untrammled
untrammelled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• someone who is untrammelled is able to act freely, in the way they want to, rather than being restricted by rules and conventions; a literary word.
جملات نمونه
1. Self-governing schools are untrammelled by education authority rules.
[ترجمه ترگمان]مدارس خود مختار تحت تاثیر قوانین و مقررات اداره آموزش قرار دارند
[ترجمه گوگل]مدارس خودگردان توسط قوانین آموزش و پرورش تعطیل می شوند
[ترجمه گوگل]مدارس خودگردان توسط قوانین آموزش و پرورش تعطیل می شوند
2. She thought of herself as a free woman, untrammelled by family relationships.
[ترجمه ترگمان]به خودش به عنوان یک زن آزاد، که از روابط خانوادگی untrammelled شده بود، فکر می کرد
[ترجمه گوگل]او خودش را به عنوان یک زن آزاد، بدون روابط خانوادگی غیرممکن می دانست
[ترجمه گوگل]او خودش را به عنوان یک زن آزاد، بدون روابط خانوادگی غیرممکن می دانست
3. But the effects were the same: an untrammelled credit explosion.
[ترجمه ترگمان]اما اثرات آن یک سان بود: انفجار اعتباری untrammelled
[ترجمه گوگل]اما اثرات یک انفجار اعتبار غیرقابل پیش بینی بود
[ترجمه گوگل]اما اثرات یک انفجار اعتبار غیرقابل پیش بینی بود
4. He was not free to give her the untrammelled life that she deserved.
[ترجمه ترگمان]او آزاد نبود که زندگی untrammelled را که لیاقتش را داشت به او بدهد
[ترجمه گوگل]او آزاد بود که به او زندگی بدون سر و صدا بدهد که او سزاوار است
[ترجمه گوگل]او آزاد بود که به او زندگی بدون سر و صدا بدهد که او سزاوار است
5. The guild, untrammelled by the weight of conservatism, was in the vanguard of cooperative thought and action.
[ترجمه ترگمان]صنف، که تحت تاثیر سنگینی محافظه کاری قرار گرفته بود، در خط مقدم تفکر و عمل مشترک قرار داشت
[ترجمه گوگل]گروهی که به وسیله وزن محافظه کاری نابود شدند، در پیشبرد تفکر و فعالیت تعاونی بودند
[ترجمه گوگل]گروهی که به وسیله وزن محافظه کاری نابود شدند، در پیشبرد تفکر و فعالیت تعاونی بودند
6. Alongside the splendidly untrammelled landscape, there are disadvantages to living on Orkney.
[ترجمه ترگمان]در کنار منظره باشکوه untrammelled، disadvantages برای زندگی در جزایر \"اورکنی\" وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کنار چشم انداز بی نظیر بی نظیر، برای زندگی در Orkney معایبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کنار چشم انداز بی نظیر بی نظیر، برای زندگی در Orkney معایبی وجود دارد
7. Untrammelled industrialisation, particularly in poor countries, is contaminating rivers and aquifers.
[ترجمه ترگمان]صنعتی سازی، به ویژه در کشورهای فقیر، رودخانه ها و سفره های آبی را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]صنعتی سازی بدون سر و صدا، به ویژه در کشورهای فقیر، رودخانه ها و آبخوان ها را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]صنعتی سازی بدون سر و صدا، به ویژه در کشورهای فقیر، رودخانه ها و آبخوان ها را آلوده می کند
8. The cemetery is a beautiful, untrammelled place, lapped by waves and shaded by tall trees, but it's 000 miles away, so I cannot make regular visits as I would if she were buried here.
[ترجمه ترگمان]گورستان یک مکان زیبا و untrammelled است که با امواج و سایه درختان بلند در آن سایه انداخته، اما بیش از ۰۰۰ مایل آن طرف تر است، بنابراین اگر او را اینجا دفن کنند نمی توانم به ملاقات آن ها بروم
[ترجمه گوگل]گورستان یک مکان زیبا و بی نظیر است که در امتداد امواج قرار دارد و درختان بلند سایه دارد، اما این 000 مایلی فاصله دارد، بنابراین من نمی توانم به طور منظم بازدید کنم چون اگر اینجا اینجا دفن شد
[ترجمه گوگل]گورستان یک مکان زیبا و بی نظیر است که در امتداد امواج قرار دارد و درختان بلند سایه دارد، اما این 000 مایلی فاصله دارد، بنابراین من نمی توانم به طور منظم بازدید کنم چون اگر اینجا اینجا دفن شد
9. What awaits them is a nation still mostly untrammelled by tourists, where, in the remoter parts, it's still quite possible to grasp that elusive feeling of discovery.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در انتظار آن ها است، ملتی است که بیشتر تحت تاثیر توریست ها قرار دارد، که در آنجا، در قسمت های دورتر، هنوز کاملا امکان دارد که آن احساس مبهم اکتشاف را درک کنیم
[ترجمه گوگل]آنچه که در انتظار آنهاست، ملتی است که عمدتا توسط گردشگران غیرممکن است، جایی که در بخش های عقب مانده، هنوز هم کاملا امکان پذیر است که این احساس گرسنگی کشف شود
[ترجمه گوگل]آنچه که در انتظار آنهاست، ملتی است که عمدتا توسط گردشگران غیرممکن است، جایی که در بخش های عقب مانده، هنوز هم کاملا امکان پذیر است که این احساس گرسنگی کشف شود
10. The worst excesses in the securitisation mess are encrusted precisely where regulation sought to protect banks and investors from the dangers of untrammelled credit growth.
[ترجمه ترگمان]بدترین excesses در این آشفتگی به طور دقیق وجود دارند که در آن مقررات به دنبال حفاظت از بانک ها و سرمایه گذاران از خطرات رشد اعتباری untrammelled هستند
[ترجمه گوگل]بدترین عوارض در ظروف سرپایی معاملات، دقیقا جایی است که قوانین به دنبال محافظت از بانک ها و سرمایه گذاران از خطرات ناشی از رشد اعتبارات غیر مجاز است
[ترجمه گوگل]بدترین عوارض در ظروف سرپایی معاملات، دقیقا جایی است که قوانین به دنبال محافظت از بانک ها و سرمایه گذاران از خطرات ناشی از رشد اعتبارات غیر مجاز است
11. No wonder those forces are so often held to be untrammelled, unfettered or merely triumphant from Seattle to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که این نیروها اغلب بدون قید و شرط، آزاد یا صرفا پیروز از سیاتل تا شانگهای هستند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که این نیروها اغلب از سوی سیاتل به شانگهای پیروی می کنند که به طور غیرمستقیم، بی حد و حصر یا صرفا پیروزی دارند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که این نیروها اغلب از سوی سیاتل به شانگهای پیروی می کنند که به طور غیرمستقیم، بی حد و حصر یا صرفا پیروزی دارند
12. In fact another minority Conservative government would not be a bad result for Canada: neither of the main party leaders has done enough to persuade Canadians that they deserve untrammelled power.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، دولت محافظه کار اقلیت دیگری نتیجه بدی برای کانادا نخواهد بود: هیچ یک از رهبران حزب اصلی به اندازه کافی انجام نداده اند تا کانادایی ها را متقاعد کنند که مستحق قدرت untrammelled هستند
[ترجمه گوگل]در حقیقت یکی دیگر از دولت های محافظه کار اکثریت، نتیجه نادرستی برای کانادا نخواهد بود؛ چرا که هیچ یک از رهبران حزب اصلی به اندازه کافی برای متقاعد کردن کانادایی ها که سزاوار قدرت نابودی نیستند، انجام داده اند
[ترجمه گوگل]در حقیقت یکی دیگر از دولت های محافظه کار اکثریت، نتیجه نادرستی برای کانادا نخواهد بود؛ چرا که هیچ یک از رهبران حزب اصلی به اندازه کافی برای متقاعد کردن کانادایی ها که سزاوار قدرت نابودی نیستند، انجام داده اند
13. A 1964 act defines wilderness, rather poetically, as "an area where the earth and its community of life are untrammelled by man".
[ترجمه ترگمان]عمل ۱۹۶۴ به عنوان \"منطقه ای که در آن زمین و جامعه زندگی آن توسط بشر ساخته می شوند\" تعریف می شود
[ترجمه گوگل]یک قانون 1964 بیابان را به جای اینکه به صورت شاعری به عنوان 'منطقه ای که زمین و جامعه آن زندگی را از طریق انسان برآورده می کند' تعریف می کند
[ترجمه گوگل]یک قانون 1964 بیابان را به جای اینکه به صورت شاعری به عنوان 'منطقه ای که زمین و جامعه آن زندگی را از طریق انسان برآورده می کند' تعریف می کند
14. Today, one can't help sensing that what began as a positive spirit of anarchy has descended into a vapid, untrammelled 'anything-goes'.
[ترجمه ترگمان]امروزه، کسی نمی تواند احساس کند که آنچه که به عنوان یک روحیه مثبت از هرج و مرج آغاز شد، تبدیل به یک روح بی روح، بدون اینکه چیز دیگری رخ دهد، پایین آمده است
[ترجمه گوگل]امروزه نمیتوانیم درک کنیم که چه چیزی به عنوان یک روحیه مثبت هرج و مرج آغاز شده است، به هر کجا که میرود، غافلگیر می شود
[ترجمه گوگل]امروزه نمیتوانیم درک کنیم که چه چیزی به عنوان یک روحیه مثبت هرج و مرج آغاز شده است، به هر کجا که میرود، غافلگیر می شود
پیشنهاد کاربران
بی قیدوشرط، رها، آزاد، بدون محدودیت و مزاحمت
کلمات دیگر: