زیاد، بحدافراط
excessively
زیاد، بحدافراط
انگلیسی به انگلیسی
• in an extreme manner, immoderately, beyond normal bounds
جملات نمونه
1. hossein smoked excessively
حسین در سیگارکشی افراط کرد.
2. The doctor advised him not to drink excessively.
[ترجمه سلماز] دکتر به او توصیه کرد که در نوشیدن افراط نکن
[ترجمه ترگمان]دکتر به او توصیه کرد که زیاد بنوشد[ترجمه گوگل]دکتر او را توصیه کرد که بیش از حد نوشیدنی نباشد
3. He became excessively annoyed at newspaper reports.
[ترجمه ترگمان]در گزارش های روزنامه ها بیش از حد خشمگین شد
[ترجمه گوگل]او در گزارشهای روزانه بیش از حد ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او در گزارشهای روزانه بیش از حد ناراحت شد
4. She was polite but not excessively so.
[ترجمه ترگمان]او مودب بود، اما زیاد هم نبود
[ترجمه گوگل]او مودب بود اما خیلی زیاد نبود
[ترجمه گوگل]او مودب بود اما خیلی زیاد نبود
5. Managers are also accused of paying themselves excessively high salaries.
[ترجمه ترگمان]مدیران نیز متهم به پرداخت حقوق های گزاف خود هستند
[ترجمه گوگل]مدیران نیز متهم به پرداخت حقوق خود را بیش از حد بالا
[ترجمه گوگل]مدیران نیز متهم به پرداخت حقوق خود را بیش از حد بالا
6. Hardy has often been criticised for an excessively pessimistic view of life.
[ترجمه ترگمان]هاردی اغلب به خاطر دیدگاه بدبینانه از زندگی مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]هاردی اغلب از دیدگاه بیش از حد بدبینانه از زندگی انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]هاردی اغلب از دیدگاه بیش از حد بدبینانه از زندگی انتقاد می کند
7. Mum had started taking pills and drinking excessively.
[ترجمه ترگمان]مامان شروع به مصرف قرص ها و نوشیدن فراوان کرده بود
[ترجمه گوگل]مادر شروع به مصرف قرص ها و نوشیدن بیش از حد کرد
[ترجمه گوگل]مادر شروع به مصرف قرص ها و نوشیدن بیش از حد کرد
8. Sadly, the film is let down by an excessively simple plot.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، فیلم با یک طرح بسیار ساده به پایین رها می شود
[ترجمه گوگل]متأسفانه، فیلم با طرح فوق العاده ساده از بین رفته است
[ترجمه گوگل]متأسفانه، فیلم با طرح فوق العاده ساده از بین رفته است
9. This might seem excessively saintly and magnanimous.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است خیلی زیبا و بزرگوار به نظر برسد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به نظر می رسد بیش از حد مقدس و محبت آمیز است
[ترجمه گوگل]این ممکن است به نظر می رسد بیش از حد مقدس و محبت آمیز است
10. Several of the major accounts appeared to be excessively overdue when compared with the total ledger aged debt statistics.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تعداد زیادی از حساب های اصلی در مقایسه با کل آمار مربوط به بدهی سال گذشته، بیش از حد به تعویق افتاده است
[ترجمه گوگل]تعدادی از حساب های بزرگ در مقایسه با آمار کل بدهی سالانه نشان داده شده بیش از حد عقب افتاده است
[ترجمه گوگل]تعدادی از حساب های بزرگ در مقایسه با آمار کل بدهی سالانه نشان داده شده بیش از حد عقب افتاده است
11. I am alone in my excessively white house with a wire-haired dachshund for company.
[ترجمه ترگمان]من تنها در خانه بسیار سفید و سفید خود هستم
[ترجمه گوگل]من تنها در خانه ای بیش از حد سفیدم با یک dachshund سیم مچ دست برای شرکت هستم
[ترجمه گوگل]من تنها در خانه ای بیش از حد سفیدم با یک dachshund سیم مچ دست برای شرکت هستم
12. Baldwin soiled his hands a little, but not excessively.
[ترجمه ترگمان]بالدوین دست های خود را اندکی کثیف کرد، اما زیاد نه
[ترجمه گوگل]بالدوین دست خود را کمی، اما نه بیش از حد
[ترجمه گوگل]بالدوین دست خود را کمی، اما نه بیش از حد
13. They try not to worry excessively about the uncertainties in the future or to dwell on the traumatic events of the past.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کنند که بیش از حد در مورد عدم قطعیت در آینده نگران باشند یا در رویداده ای آسیب زا در گذشته ساکن شوند
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تا بیش از حد درباره عدم اطمینان در آینده نگران نباشند یا در مورد وقایع آسیب زا در گذشته متمرکز شوند
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تا بیش از حد درباره عدم اطمینان در آینده نگران نباشند یا در مورد وقایع آسیب زا در گذشته متمرکز شوند
14. Rather, they were the consequence of an excessively strong state inherited from colonial Rhodesia.
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها نتیجه یک دولت بسیار قوی بودند که از Rhodesia مستعمراتی به ارث رسیده بود
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها ناشی از یک دولت بیش از حد قوی بوده است که از استوایی رودزیا به ارث برده است
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها ناشی از یک دولت بیش از حد قوی بوده است که از استوایی رودزیا به ارث برده است
پیشنهاد کاربران
بیش از اندازه . مفرط
بیش از حد، زیادی
بیش از حد 🏚🏚
These days we use IT excessively
این روزها بیش از حد از فن آوری اطلاعات استفاده می کنیم
These days we use IT excessively
این روزها بیش از حد از فن آوری اطلاعات استفاده می کنیم
به طور افراطی، افراطی گونه
1. Christian activities are always refreshing and usually not excessively tiring.
فعالیت های مسیحی همیشه طراوت بخش است و معمولاً به طور مفرط خسته کننده نیست.
2. Brissenden's face and long, slender hands were browned by the sun excessively browned, Martin thought.
مارتین خیال می کرد ، صورت و دستهای بلند و باریک بریسندن سیاه سوخته شده بودند توسط نور خورشید بیش از اندازه سیاه سوخته شده اند.
3. how shocking it was to have a bad cold, and how excessively they disliked being ill themselves.
چقدر سرماخوردگی شدید هولناک بود و چقدر بیش از اندازه آنها از بیمار شدن خودشان بیزار بودند.
4. Sometimes decision - makers are excessively cautious, at other times they are madly reckless.
گاهی اوقات تصمیم گیرندگان بیش از اندازه محتاط هستند ، و گاهی اوقات آنها دیوانه وار بی ملاحضه هستند.
5. A child with selective mutism may be completely silent at school for years but speak quite freely or even excessively at home.
کودکی که دچار سکوت انتخابی است ممکن است سالها در مدرسه کاملا ساکت باشد اما در خانه کاملاً آزادانه یا حتی بیش از اندازه صحبت کند.
Excessively= بیش از اندازه، به طور مفرط، به طور افراط گونه
فعالیت های مسیحی همیشه طراوت بخش است و معمولاً به طور مفرط خسته کننده نیست.
2. Brissenden's face and long, slender hands were browned by the sun excessively browned, Martin thought.
مارتین خیال می کرد ، صورت و دستهای بلند و باریک بریسندن سیاه سوخته شده بودند توسط نور خورشید بیش از اندازه سیاه سوخته شده اند.
3. how shocking it was to have a bad cold, and how excessively they disliked being ill themselves.
چقدر سرماخوردگی شدید هولناک بود و چقدر بیش از اندازه آنها از بیمار شدن خودشان بیزار بودند.
4. Sometimes decision - makers are excessively cautious, at other times they are madly reckless.
گاهی اوقات تصمیم گیرندگان بیش از اندازه محتاط هستند ، و گاهی اوقات آنها دیوانه وار بی ملاحضه هستند.
5. A child with selective mutism may be completely silent at school for years but speak quite freely or even excessively at home.
کودکی که دچار سکوت انتخابی است ممکن است سالها در مدرسه کاملا ساکت باشد اما در خانه کاملاً آزادانه یا حتی بیش از اندازه صحبت کند.
Excessively= بیش از اندازه، به طور مفرط، به طور افراط گونه
کلمات دیگر: