عجیب و غریب
commonsensical
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• exhibiting common sense in judgement
جملات نمونه
1. These strategies are commonsensical and have made a large dent in the fertility of many nations.
[ترجمه ترگمان]این استراتژی ها commonsensical هستند و گودی بزرگی در باروری بسیاری از کشورها ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]این استراتژی ها عاملی رایج هستند و در باروری بسیاری از کشورها دامن بزرگی دارند
[ترجمه گوگل]این استراتژی ها عاملی رایج هستند و در باروری بسیاری از کشورها دامن بزرگی دارند
2. Such an approach has the merits of appearing commonsensical, according with our own intimate experiences.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجارب own، این رویکرد مزایای ظاهر سازی را دارد
[ترجمه گوگل]چنین رویکردی بر اساس تجارب صمیمانه خود، شایستگی ظهور عقلانی است
[ترجمه گوگل]چنین رویکردی بر اساس تجارب صمیمانه خود، شایستگی ظهور عقلانی است
3. This seems so commonsensical, and yet it's obviously not true if you stop to think about it.
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی عجیب میاد، و با این وجود این حقیقت نداره که تو در موردش فکر کنی
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد بسیار عجیب و غریب است، اما اگر بدانید که در مورد آن فکر نمی کنید، بدیهی است که درست نیست
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد بسیار عجیب و غریب است، اما اگر بدانید که در مورد آن فکر نمی کنید، بدیهی است که درست نیست
4. Unlearned and commonsensical countryfolk were capable of solving problems that beset the more sophisticated.
[ترجمه ترگمان]unlearned و commonsensical countryfolk قادر به حل مشکلاتی هستند که پیچیده تر و پیچیده تر هستند
[ترجمه گوگل]سرزمین مادری بی تجربه و متفکر قادر به حل مشکلات است که پیچیده تر است
[ترجمه گوگل]سرزمین مادری بی تجربه و متفکر قادر به حل مشکلات است که پیچیده تر است
5. And so Paul's saying this,it might sound almost commonsensical if you've been raised in a Christian church.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پل این را می گوید، اگر در کلیسای مسیحی بزرگ شده باشد، ممکن است به نظر برسد
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب، این گفته پالس، اگر شما در یک کلیسای مسیحی بزرگ شده اید، ممکن است تقریبا عادی به نظر برسد
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب، این گفته پالس، اگر شما در یک کلیسای مسیحی بزرگ شده اید، ممکن است تقریبا عادی به نظر برسد
6. That's probably the most commonsensical way of putting the matter.
[ترجمه ترگمان]احتمالا بهترین راه برای مطرح کردن این موضوع است
[ترجمه گوگل]این احتمالا روش رایج ترین روش قرار دادن ماده است
[ترجمه گوگل]این احتمالا روش رایج ترین روش قرار دادن ماده است
7. If ever there were a time to relearn commonsensical standards of behavior and weed out the Fabs before the government comes calling, this is it.
[ترجمه ترگمان]اگر زمانی برای یادگیری مجدد استانداردهای رفتار و علف های هرز پیش از تماس دولت وجود داشته باشد، این کار است
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال یک زمان برای به روز کردن استانداردهای رفتار عرفانی وجود داشته باشد و قبل از اینکه دولت بخواهد از فابین استفاده کند، این است
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال یک زمان برای به روز کردن استانداردهای رفتار عرفانی وجود داشته باشد و قبل از اینکه دولت بخواهد از فابین استفاده کند، این است
8. Still, some frequently offered interpretations seem perfectly commonsensical.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از آن ها مکررا اظهار نظر می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از تفاسیر که اغلب ارائه می شوند به نظر می رسد کاملا عرفانی
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از تفاسیر که اغلب ارائه می شوند به نظر می رسد کاملا عرفانی
9. This method of analysing concepts should seem fairly commonsensical.
[ترجمه ترگمان]این روش تحلیل مفاهیم باید نسبتا پیچیده به نظر برسد
[ترجمه گوگل]این روش تجزیه و تحلیل مفاهیم باید نسبتا عادی باشد
[ترجمه گوگل]این روش تجزیه و تحلیل مفاهیم باید نسبتا عادی باشد
10. They now offer their cautious, limited, and commonsensical assistance to fully autonomous clients.
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون به مشتریان کاملا خود مختار، limited و commonsensical می دهند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون به مشتریان کاملا مستقل خود کمک محتاطانه، محدود و متداول خود را ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون به مشتریان کاملا مستقل خود کمک محتاطانه، محدود و متداول خود را ارائه می دهند
11. The commonsensical to do is to cut spending, but nobody wants to cut spending.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای انجام این کار کاهش مخارج است، اما هیچ کس نمی خواهد هزینه ها را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که هزینه ها کاهش می یابد، اما هیچکس نمی خواهد هزینه هایش را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که هزینه ها کاهش می یابد، اما هیچکس نمی خواهد هزینه هایش را کاهش دهد
12. For this reason, it is important to examine those societies that appear to contradict much of scientific and commonsensical explanation.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، بررسی این جوامع که در تضاد با بسیاری از توضیحات علمی و علمی هستند، مهم است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل اهمیت دارد که جوامعی را که به نظر میرسد متناقض با بسیاری از توضیحات علمی و عرفانی هستند، بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]به همین دلیل اهمیت دارد که جوامعی را که به نظر میرسد متناقض با بسیاری از توضیحات علمی و عرفانی هستند، بررسی کنیم
13. Here is Lock's theory of perception, its a very commonsensical one.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نظریه Lock از ادراک، a بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]در اینجا، نظریه ادراک Lock است، که بسیار رایج است
[ترجمه گوگل]در اینجا، نظریه ادراک Lock است، که بسیار رایج است
14. America is not so exceptional that its people are impervious to the sin of envy, or to commonsensical notions about what is fair.
[ترجمه ترگمان]آمریکا چندان استثنایی نیست که مردم آن نسبت به گناه رشک و حسد در برابر آنچه منصفانه است، مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]آمریکا خیلی جدی نیست که مردمش به گناه حسادت ناسازگارند یا به عبارات عرفانی که درباره منصفانه است
[ترجمه گوگل]آمریکا خیلی جدی نیست که مردمش به گناه حسادت ناسازگارند یا به عبارات عرفانی که درباره منصفانه است
پیشنهاد کاربران
خردمندانه، محتاطانه
کلمات دیگر: