به خود آمدن، خود را جمع و جور کردن، عنان اختیار را از کف ندادن
pull oneself together
به خود آمدن، خود را جمع و جور کردن، عنان اختیار را از کف ندادن
انگلیسی به انگلیسی
• regain one's self-control; get organized; pull onself together; clean up one's act
پیشنهاد کاربران
خودتو جمع کن!
این اصطلاح دو معنی دارد.
۱. بر احساس خودت غلبه کن و اینقدر احساساتی نباش.
۲. از کسی میخاید که لباس مرتب بپوشه.
۱. بر احساس خودت غلبه کن و اینقدر احساساتی نباش.
۲. از کسی میخاید که لباس مرتب بپوشه.
کسی که دست و پا چلفتیه و همش سوتی میده یا خرابکاری میکنه بهش میگیم:
خودتو جمع کن!
خودتو جمع کن!
کلمات دیگر: