1. Warm hearted wishes for a happy New Year filled with all your favorite things.
[ترجمه ترگمان]آرزوی قلبی شاد برای یک سال نو، پر از چیزهای مورد علاقه تو
[ترجمه گوگل]آرزوهای آرزو گرم برای یک سال نو مبارک با تمام چیزهای مورد علاقه خود را پر کنید
2. Warm hearted wishes for an old fashioned Christmas and a happy New Year filled with all your favorite things.
[ترجمه ترگمان]آرزوی قلبی شاد برای یک کریسمس قدیمی و سال نو و سال نو را با همه چیزهای مورد علاقه ت پر کن
[ترجمه گوگل]آرزوهای آرزوهای گرم برای کریسمس قدیمی و شاد سال نو پر از همه چیز مورد علاقه خود را
3. The spirit consists in whole - hearted devotion to public interests.
[ترجمه ترگمان]روح در خدمت منافع عمومی است
[ترجمه گوگل]این روحیه در خدمت تمام عالمان به منافع عمومی است
4. Warm Hearted Weekends are yours from as little as £22 per person per night.
[ترجمه ترگمان]تمام تعطیلات آخر هفته به اندازه ۲۲ پوند برای هر نفر در شب است
[ترجمه گوگل]آخر هفته های گرم و صبحانه شما از 22 تا 22 پوند برای هر نفر در هر شبانه می باشد
5. Job sharing is not for the faint hearted: it demands complete commitment.
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار برای افراد خوش قلب و ضعیف نیست: آن نیازمند تعهد کامل است
[ترجمه گوگل]به اشتراک گذاری شغلی برای دلایل ضعیف نیست: تعهد کامل است
6. Now, feeling broken hearted and lonely Blue succumbs to the life of call girl.
[ترجمه ترگمان]حالا، احساس قلب شکسته و تنها به زندگی دختر زنگ می زند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، احساس شکسته دل و تنهایی آبی به زندگی دختر تماس می کشد
7. He was always pure - hearted in that dazzling world with its myriad temptations.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در این دنیای خیره کننده با هزاران وسوسه های شیطانی دل و دل پاک بود
[ترجمه گوگل]او همیشه خالص بود - در این دنیای خیره کننده با وسوسه های بی شمار آن ها دلبند بود
8. Though, warm - hearted, a superb sense of humor, he would come on like a slightly distressed hornet.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه گرم بود، حس شوخ طبعی عالی داشت، مثل یک زنبور سرخ، اندکی ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اگرچه، گرم و دلپذیر، حس فوق العاده ای از طنز، او مانند یک هورنت کمی ناراحت کننده می آید
9. Cinderella was broken - hearted. At that time, her fairy godmother appeared.
[ترجمه ترگمان] سیندرلا دل شکسته بود در آن زمان، مادر تعمیدی او ظاهر شد
[ترجمه گوگل]سیندرلا شکسته شد - قلب در آن زمان، مادربزرگ پری او ظاهر شد
10. She should be desolate, broken hearted, ready to scream at fate.
[ترجمه ترگمان]قلب شکسته، قلب شکسته، آماده برای فریاد زدن به سرنوشت است
[ترجمه گوگل]او باید از بین رفته، شکسته دل، آماده به فریاد سرنوشت
11. This light - hearted award helps underscore just how dominant the World No. 1 player was in 200
[ترجمه ترگمان]این جایزه light نشان می دهد که بازیکن شماره ۱ جهان چقدر برتر است
[ترجمه گوگل]این جایزه نور قلب به شما نشان می دهد که چقدر غول پیکر بازی شماره 1 جهان در سال 200 است
12. He knew the simple single - hearted fidelity of his child, and understood why she had come.
[ترجمه ترگمان]او وفاداری ساده فرزند خود را می شناخت و درک می کرد که چرا آمده است
[ترجمه گوگل]او می دانست که وفاداری ساده تنها فرزند خود را می فهمد و می فهمید چرا او آمده است
13. It as caused a hearted public debate among us chinese.
[ترجمه ترگمان]این موضوع باعث شد که یک بحث عمومی در بین ما چینی مطرح شود
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک بحث عمیق در میان ما چینی ایجاد کرد
14. I ended up with a stone - hearted Mother Superior.
[ترجمه ترگمان] من با یه مادر بزرگ سنگی به پایان رسیدم
[ترجمه گوگل]من با یک مادر بزرگ سرپرست سنگ به پایان رسیدم