• for the good of, for the sake of
for the benefit of
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. They labour assiduously for the benefit of future generations.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جدی به نفع نسل های آینده کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طور مرتب به نفع نسل های آینده کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طور مرتب به نفع نسل های آینده کار می کنند
2. The money is to be used for the benefit of the poor.
[ترجمه ترگمان]این پول باید به نفع فقرا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این پول برای نفع فقرا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این پول برای نفع فقرا مورد استفاده قرار می گیرد
3. You need people working for the benefit of the community.
[ترجمه ترگمان]شما به افرادی نیاز دارید که برای منافع جامعه کار می کنند
[ترجمه گوگل]شما به افرادی نیاز دارید که به نفع جامعه کار می کنند
[ترجمه گوگل]شما به افرادی نیاز دارید که به نفع جامعه کار می کنند
4. We shall do this for the benefit of the patients.
[ترجمه ترگمان]ما این کار را به نفع بیماران انجام خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما این کار را برای نفع بیماران انجام خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما این کار را برای نفع بیماران انجام خواهیم داد
5. He raised his voice for the benefit of the other two women.
[ترجمه ترگمان]صدایش را به نفع دو زن دیگر بلند کرد
[ترجمه گوگل]او صدای خود را به نفع دو زن دیگر افزایش داد
[ترجمه گوگل]او صدای خود را به نفع دو زن دیگر افزایش داد
6. I have typed out some lecture notes for the benefit of those people who were absent last week.
[ترجمه ترگمان]من چند یادداشت سخنرانی برای کسانی که هفته گذشته غایب بودند تایپ کردم
[ترجمه گوگل]من برخی از یادداشت های سخنرانی را به نفع کسانی که در هفته گذشته حضور نداشتند تایپ کردند
[ترجمه گوگل]من برخی از یادداشت های سخنرانی را به نفع کسانی که در هفته گذشته حضور نداشتند تایپ کردند
7. The warning sign was put there for the benefit of the public.
[ترجمه ترگمان]این نشانه هشدار برای عموم مردم به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]علامت هشدار دهنده در آنجا به نفع عموم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]علامت هشدار دهنده در آنجا به نفع عموم قرار گرفت
8. The kid likes to act up for the benefit of anyone who cares to notice.
[ترجمه ترگمان]اون بچه دوست داره برای هر کسی که بهش اهمیت میده عمل کنه
[ترجمه گوگل]بچه دوست دارد که به نفع هر کسی که توجه داشته باشد مراقبت کند
[ترجمه گوگل]بچه دوست دارد که به نفع هر کسی که توجه داشته باشد مراقبت کند
9. She knew he was only pretending for the benefit of their audience.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که او فقط تظاهر به لذت audience می کند
[ترجمه گوگل]او می دانست که او فقط تظاهر به نفع مخاطبان خود می کند
[ترجمه گوگل]او می دانست که او فقط تظاهر به نفع مخاطبان خود می کند
10. For the benefit of the conductor, a short length of cord was spliced on and hung down over each doorway.
[ترجمه ترگمان]به خاطر رهبر ارکستر، یک رشته نخ به هم متصل شده بود و از هر دری اویزان بود
[ترجمه گوگل]برای بهره مندی از هادی، طول کوتاهی از سیم به هم متصل شد و در هر ورودی آویزان شد
[ترجمه گوگل]برای بهره مندی از هادی، طول کوتاهی از سیم به هم متصل شد و در هر ورودی آویزان شد
11. Mr Smith may set up an overseas trust for the benefit of his grandchildren.
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت ممکن است یک اعتماد خارج از کشور به نفع نوه هایش ایجاد کند
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت ممکن است اعتماد خارجی را به نفع نوه هایش ایجاد کند
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت ممکن است اعتماد خارجی را به نفع نوه هایش ایجاد کند
12. A final paragraph for the benefit of a reader with some knowledge of special relativity.
[ترجمه ترگمان]یک پاراگراف پایانی برای نفع یک خواننده با دانشی از نسبیت خاص
[ترجمه گوگل]پاراگراف آخر برای نفع خواننده با برخی از دانش نسبیت خاص
[ترجمه گوگل]پاراگراف آخر برای نفع خواننده با برخی از دانش نسبیت خاص
13. The National Health Service is there for the benefit of all the people who live in this country.
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشت ملی برای تمام افرادی که در این کشور زندگی می کنند وجود دارد
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشت ملی در دسترس همه افرادی است که در این کشور زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشت ملی در دسترس همه افرادی است که در این کشور زندگی می کنند
14. Let us get our own house in order for the benefit of the regulation of light aviation in general.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید خانه خودمان را برای استفاده از مقررات هوانوردی سبک به طور کلی به دست آوریم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما خانه خودمان را برای به نفع مقررات هواپیمایی نور به طور کلی بگیریم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما خانه خودمان را برای به نفع مقررات هواپیمایی نور به طور کلی بگیریم
پیشنهاد کاربران
به سودِ. . .
همچینین : to the benefit of
البته در مواردی ممکنه معنیش یکم متفاوت باشه
همچینین : to the benefit of
البته در مواردی ممکنه معنیش یکم متفاوت باشه
برای خوشایند کسی کاری انجام دادن
Do for the benefit of
Do for the benefit of
به نفعِ
برای منفعتِ . . .
برای حفظ منافعِ . . .
برای مصلحتِ . . .
in order to help or be useful to
in order to interest or impress someone
برای منفعتِ . . .
برای حفظ منافعِ . . .
برای مصلحتِ . . .
in order to help or be useful to
in order to interest or impress someone
به نفع
کلمات دیگر: