کلمه جو
صفحه اصلی

riddance


معنی : رهایی، خلاصی
معانی دیگر : خلاصی (از شر چیزی)، نجات

انگلیسی به فارسی

رهایی، خلاصی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: good riddance
• : تعریف: the act or fact of becoming free of or delivered from a burdensome person or thing.

• act of disencumbering, act of freeing from something undesirable
you say good riddance to indicate that you are glad that someone has left; an informal expression.

مترادف و متضاد

رهایی (اسم)
release, emancipation, escape, acquittance, quietus, liberation, salvation, delivery, deliverance, rescue, riddance, extrication, escapement, go-by

خلاصی (اسم)
release, deliverance, redemption, rescue, riddance, extrication

جملات نمونه

1. good riddance
چه بهتر،به جهنم،خدا را شکر

2. they are gone at last-and good riddance too
خدا را شکر که بالاخره رفتند.

3. 'Good - by and good riddance!'she said to him angrily as he left.
[ترجمه ترگمان]خداحافظ، خداحافظ! هنگامی که از اتاق بیرون می رفت با عصبانیت به او گفت:
[ترجمه گوگل]او به خوبی با او گفت: 'خوب - و مهربانی خوب!'

4. He's gone at last, and good riddance !
[ترجمه ترگمان]بالاخره رفت و از دستش راحت شد!
[ترجمه گوگل]او در آخر و آخرت رفته است

5. 'Goodbye and good riddance!' she said to him angrily as he left.
[ترجمه ترگمان]خداحافظ و از شرش خلاص شدیم! هنگامی که از اتاق بیرون می رفت با عصبانیت به او گفت:
[ترجمه گوگل]'خداحافظ و خوب'! او به شدت به او گفت که او را ترک کرد

6. She was awful. Good riddance to her, I say!
[ترجمه ترگمان]او وحشتناک بود گفتم: از شرش خلاص شدیم!
[ترجمه گوگل]او افتضاح بود من می گویم خوب است

7. To man qua man we readily say good riddance.
[ترجمه ترگمان]به نظر انسان، به آسانی می توانیم از شرش خلاص شویم
[ترجمه گوگل]به نظر ما انسان به راحتی می گوید: خوب است

8. A good riddance of bad rubbish.
[ترجمه ترگمان]از شر این آشغال های بد خلاص شدیم
[ترجمه گوگل]یک برنامه خوب از زباله های بد

9. They made a complete riddance of the mice in the warehouse.
[ترجمه ترگمان]در انبار از دست موش خلاص شدند
[ترجمه گوگل]آنها موش ها را در انبار کامل ساختند

10. I left Texas and said good riddance to all that.
[ترجمه ترگمان]تگزاس را ترک کردم و گفتم که چه بهتر
[ترجمه گوگل]من تگزاس را ترک کردم و گفتم خوب به همه اینها

11. You're better off without that jerk Good riddance, I say.
[ترجمه ترگمان]من می گویم: تو بهتر از اون عوضی هستی که از شرش خلاص شدی
[ترجمه گوگل]من می توانم بدون آن حرکت کنم بهتر است

12. Good riddance to the droves of hypesters, amplifiers and marketing managers that couldn't stop themselves from slapping a $OA label on anything or one that recognized http or used an angle bracket.
[ترجمه ترگمان]برای دسته دسته از مدیران، تقویت کننده های hypesters، تقویت کننده های و بازاریابی که نمی توانستند خود را از ضربه زدن به یک برچسب ارزیابی عملیاتی بر روی هر چیزی یا یکی که از پرانتز زاویه دید استفاده می کردند، متوقف کنند
[ترجمه گوگل]خوب به دسته فرشتگان، تقویت کننده ها و مدیران بازاریابی که نمیتوانند خودشان را از تکان دادن یک علامت $ OA بر روی هر چیزی یا یکی که HTTP را به رسمیت شناخته است یا از یک محدوده زاویه استفاده کنند متوقف کند

13. He was indeed a good riddance.
[ترجمه ترگمان]در واقع از شرش خلاص شده بود
[ترجمه گوگل]او در واقع یک برنامه خوب بود

14. Good riddance. I hope I never see you again.
[ترجمه ترگمان] از شرش خلاص شدیم امیدوارم دیگه نبینمت
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی خوب امیدوارم دوباره تو را ببینم

15. He's gone back to London in a huff and good riddance.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی به لندن برگشته و از شرش خلاص شده
[ترجمه گوگل]او به خوبی و به خوبی در لندن رفته است

They are gone at last-and good riddance too.

خدا را شکر که بالأخره رفتند.


اصطلاحات

good riddance

چه بهتر، به جهنم، خدا را شکر


پیشنهاد کاربران

رهای وخلاصی

رهایی , خلاصی

# riddance of household pests


کلمات دیگر: