کلمه جو
صفحه اصلی

crises

انگلیسی به فارسی

جمع واژه‌ی crisis


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the plural of crisis.

جملات نمونه

1. Economic crises recur periodically.
[ترجمه ترگمان]بحران های اقتصادی به صورت دوره ای تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]بحران های اقتصادی به صورت دوره ای باز می گردد

2. These contradictions explain the recurrent expenditure crises.
[ترجمه ترگمان]این تضادها منجر به بروز بحران های مکرر هزینه می گردند
[ترجمه گوگل]این تضادها، بحران های هزینه های مکرر را توضیح می دهند

3. This would entail acceptance that such crises are an integral condition of the existence of liberalised capital markets.
[ترجمه ترگمان]این امر مستلزم پذیرش این امر است که چنین بحران هایی یک شرط اساسی برای وجود بازارهای سرمایه آزاد هستند
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم پذیرش این است که چنین بحرانها یک شرایط یکپارچه وجود بازارهای سرمایه آزاد است

4. But it is possible to dissect most crises and examine each component in turn.
[ترجمه ترگمان]اما تشریح بیشتر بحران ها و بررسی هر جز به نوبه خود امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]اما ممکن است بیشترین بحران ها را تجزیه و تحلیل کرده و هر کدام را به نوبه خود بررسی کنیم

5. So reality is portrayed as a series of crises and cliff-hanger plotlines, as opposed to the plodding process of daily life.
[ترجمه ترگمان]بنابراین واقعیت به عنوان یک سری از بحران ها و بارها و بارها به تصویر کشیده می شود که برخلاف فرآیند سخت زندگی روزمره است
[ترجمه گوگل]بنابراین واقعیت به عنوان یک سری از بحران ها و طرح های صخره نوردی به نمایش در می آید، در مقایسه با فرآیند فزاینده زندگی روزمره

6. Two more potential crises are bubbling under the surface.
[ترجمه ترگمان]دو بحران بالقوه دیگر در زیر سطح موج می زنند
[ترجمه گوگل]دو بحران بالقوه بالقوه زیر سطح در حال شکوفایی هستند

7. And international response to financial crises is an imperative to limit the contagion of panic and financial losses.
[ترجمه ترگمان]و واکنش بین المللی به بحران های مالی یک ضرورت برای محدود کردن سرایت تروریسم و ضرر مالی است
[ترجمه گوگل]و واکنش بین المللی به بحران های مالی ضروری است تا از آسیب های ناشی از هراس و مالی جلوگیری شود

8. Crises will strew his path to test his mettle.
[ترجمه ترگمان]بحران ها هر دو روش خود را برای آزمودن mettle استفاده خواهند کرد
[ترجمه گوگل]بحران ها مسیر خود را برای تست قلمرو خود می اندازد

9. Three simultaneous hostage crises involving Chechen rebels added to a sense of unease.
[ترجمه ترگمان]سه بحران گروگان گیری همزمان که شورشیان چچن در آن شرکت داشتند، به احساس ناراحتی اضافه شدند
[ترجمه گوگل]سه بحران به طور همزمان گروگان گیری که شامل شورشیان چچن به یک حس نا امیدی شد

10. Devastating crises may shortly overtake us, leading inevitably to a lapse into barbarism.
[ترجمه ترگمان]بحران های Devastating ممکن است به زودی به ما برسند و به ناچار به بربریت تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]بحران های ناگوار ممکن است به زودی ما را پیشی بگیرد، که به ناچار به بربریت بر می گردد

11. We are a very close-knit family and support each other through any crises.
[ترجمه ترگمان]ما یک خانواده بسیار صمیمی هستیم و از طریق هر بحران از هم حمایت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک خانواده بسیار بافندگی هستیم و از هر بحرانی حمایت می کنیم

12. The country's economic troubles are rooted in a string of global crises.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اقتصادی کشور ریشه در رشته ای از بحران های جهانی دارد
[ترجمه گوگل]مشکلات اقتصادی کشور به یک رشته بحران جهانی ریشه دارد

13. The book contains a powerful cocktail of romance, family crises and big business.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل یک کوکتل قدرتمند از روابط عاشقانه، بحران های خانوادگی و تجارت بزرگ است
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل یک کوکتل قدرتمند از عاشقانه، بحران خانواده و کسب و کار بزرگ است

14. Early experiences shape the way we face up to and deal with crises in later life.
[ترجمه ترگمان]تجربیات اولیه نحوه مواجهه با بحران ها در زندگی بعدی را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]تجربیات اولیه، شیوه ای را که ما در مقابله با بحران ها در زندگی بعد از آن روبرو هستیم، شکل می دهیم

پیشنهاد کاربران

بحران هایی

بحران ها
جمعِ crisis


کلمات دیگر: