کلمه جو
صفحه اصلی

coroner


معنی : طبیب قانونی
معانی دیگر : پزشک قانونی، کالبد سنج، مامور تجسس قتل

انگلیسی به فارسی

طبیب قانونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: coronership (n.)
• : تعریف: a public officer employed to investigate by inquest any death not thought to have occurred by natural causes.

- The determination of the coroner was that the man's death had been accidental and not the result of a suicide attempt.
[ترجمه ترگمان] تصمیم پزشک قانونی این بود که مرگ آن مرد تصادفی بوده است نه نتیجه تلاش خودکشی
[ترجمه گوگل] تعیین قاعده این بود که مرگ انسان به طور اتفاقی بوده است و نه نتیجه تلاش خودکشی

• official examiner that investigates unnatural deaths
a coroner is an official responsible for investigating sudden or unusual deaths.

مترادف و متضاد

طبیب قانونی (اسم)
coroner

جملات نمونه

1. The coroner says we will have to hold a post-mortem.
[ترجمه ترگمان]مامور تحقیق پزشکی می گوید که ما باید کالبدشکافی را ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]Coroner می گوید ما مجبور خواهیم بود یک پست بعد از مرگ را نگه داریم

2. The coroner will hold an inquest into the deaths.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی در جریان تحقیق تحقیق خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کورونر یک تحقیق را به مرگ انجام خواهد داد

3. The corpse was disinterred and re-examined by the coroner.
[ترجمه ترگمان]جسد توسط پزشک قانونی مورد بررسی قرار گرفت و توسط پزشک قانونی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]جسد از بین رفته و مجددا مورد بررسی قرار گرفت

4. The coroner recorded a verdict of death by natural causes.
[ترجمه ترگمان]پزشکی قانونی حکم مرگ را به دلایل طبیعی ثبت کرده است
[ترجمه گوگل]کورونر حکم مرگ را به علل طبیعی ثبت کرد

5. The coroner issued a burial certificate.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی یک گواهی دفن صادر کرد
[ترجمه گوگل]کورنر گواهینامه دفن را صادر کرد

6. The coroner recorded a verdict of death by misadventure.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی، حکم مرگ رو با حادثه ناگوار ضبط کرده
[ترجمه گوگل]کورنر حکم مرگ را به علت ناخوشایندی ثبت کرد

7. The coroner ordered an investigation into the man's death.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی یه تحقیق در مورد مرگ اون مرد انجام داد
[ترجمه گوگل]Coroner دستور داد که تحقیق در مورد مرگ انسان انجام شود

8. The Coroner recorded a verdict of accidental death.
[ترجمه ترگمان]بازپرس حکم مرگ تصادفی را صادر کرد
[ترجمه گوگل]Coroner حکم مرگ اتفاقی را ثبت کرد

9. The coroner immediately classified his death as a suicide.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی سریعا مرگش رو به عنوان خودکشی طبقه بندی کرد
[ترجمه گوگل]کورنر فورا مرگ خود را به عنوان یک خودکشی طبقه بندی کرد

10. The coroner recorded a verdict of acci-dental death.
[ترجمه ترگمان]پزشکی قانونی حکم مرگ acci رو ضبط کرده
[ترجمه گوگل]کورونر یک حکم مرگ حاد دندان را ثبت کرد

11. The coroner concurred with this assessment.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی این ارزیابی رو تایید کرد
[ترجمه گوگل]کورونر با این ارزیابی موافق است

12. The Coroner extended his sympathy to the victim's family.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ همدردی خود را نسبت به خانواده مقتول نشان داد
[ترجمه گوگل]Coroner همدردی خود را با خانواده قربانی تشدید کرد

13. After the inquest, the coroner recorded an open verdict.
[ترجمه ترگمان]بعد از بازجویی، پزشکی قانونی رای دادگاه را ضبط کرد
[ترجمه گوگل]پس از تحقیق، coroner یک حکم باز را ثبت کرد

14. The coroner said the cause of death was a stroke.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی گفت که دلیل مرگ یه سکته بوده
[ترجمه گوگل]Coroner گفت که علت مرگ سکته مغزی بود

according to the coroner's report ...

طبق گزارش پزشک قانونی ...


پیشنهاد کاربران

آسیب شناس

پزشک قانونی

کالبد شکاف

The coroner has beeen informed of the accident and he will be opening an inquest

پزشک قانونی

# The coroner's inquest into his death
# The coroner said the cause of death was a stroke
# The coroner ordered an investigation into the man's death


کلمات دیگر: