کلمه جو
صفحه اصلی

transgressive


معنی : متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار
معانی دیگر : عاصی

انگلیسی به فارسی

گناهکار، خاطی، متجاوز، عاصی، خطاکار


متجاوز، خطاکار، متخلف، گناهکار، خاطی


انگلیسی به انگلیسی

• offensive, criminal

مترادف و متضاد

متجاوز (صفت)
offensive, aggressive, transgressive, trespassing

گناهکار (صفت)
transgressive, wicked, peccant, criminal, blameworthy, guilty, sinful, unregenerate, unrighteous, unregenerated

خاطی (صفت)
transgressive, trespassing

متخلف (صفت)
transgressive, delinquent, offending, violating

خطاکار (صفت)
transgressive

جملات نمونه

1. There may be something mildly transgressive in the whole enterprise.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در کل این موسسه یک چیزی بی گناه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در کل شرکت ممکن است چیزی کم اهمیتی داشته باشد

2. Consider two kinds of ambivalent transgressive reinscription within gay culture, camp and machismo.
[ترجمه ترگمان]دو نوع نگرش دوپهلو را در فرهنگ شاد، کمپ و machismo در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]دو نوع تجدید نظر دوجانبه را در میان فرهنگ همجنسگرایان، اردوگاه و جنایتکارانه در نظر بگیرید

3. Oldenberg's Lipstick is therefore transgressive precisely because it blends serious intent and playful imagery.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Lipstick Oldenberg دقیقا به این دلیل مورد استفاده قرار می گیرد که intent جدی و imagery را ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]رژۀ Oldenberg به دلیل دقیق بودن آن، به دلیل اینکه قصد جدی و تصاویر پر جنب و جوش دارد، متضاد است

4. Any move to modify that transgressive stance is seen by some as treason.
[ترجمه ترگمان]هر حرکتی برای اصلاح موضع transgressive به عنوان خیانت دیده می شود
[ترجمه گوگل]هر حرکتی که این موضع متخاصم را اصلاح می کند، بعضی به عنوان خیانت دیده می شود

5. This is what makes the show clever and transgressive, though the cleverness is harped on a little too much.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که این نمایش را هوشمندانه و transgressive می سازد، هر چند که هوش کمی بیش از حد معمول است
[ترجمه گوگل]این چیزی است که نشان می دهد هوشمندانه و غافلگیر کننده است، هرچند که هوشمندانه بیش از حد شبیه است

6. She is writing a transgressive fairy tale, not a worthy book for a school list.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک قصه پریان، و نه یک کتاب ارزشمند برای یک فهرست مدرسه است
[ترجمه گوگل]او یک داستان افسانه ای غم انگیز می نویسد، نه یک کتاب ارزشمند برای لیست مدرسه

7. The enormous transgressive force of the poem has been lost.
[ترجمه ترگمان]نیروی عظیم transgressive این شعر از بین رفته است
[ترجمه گوگل]نیروی انتقادی عظیم شعر از بین رفته است

8. The land surface is inundated by a transgressive sea.
[ترجمه ترگمان]سطح زمین زیر آب دریا transgressive قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سطح زمین توسط یک دریای فرامرزی سوار شده است

9. Transgressive behaviors, unconventional relationships, unexpected connections aren't these the things we look for in novels?
[ترجمه ترگمان]رفتارهای غیر متعارف، روابط غیر متعارف، ارتباطات غیرمنتظره این چیزهایی نیستند که ما در رمان به دنبالش هستیم؟
[ترجمه گوگل]رفتارهای انتقامجویانه، روابط غیر متعارف، ارتباطات غیرمنتظره این چیزهایی است که ما در رمانها دنبال می کنیم؟

10. To write and publish this poem was a daring, transgressive act.
[ترجمه ترگمان]نوشتن و انتشار این شعر یک کار جسورانه و جسورانه بود
[ترجمه گوگل]برای نوشتن و انتشار این شعر عمل جسورانه و متفرقانه بود

11. The radical interconnectedness of culture is redeemed for a radical politics, and via transgressive reinscription.
[ترجمه ترگمان]پیوستگی رادیکال فرهنگ برای یک سیاست رادیکال و از طریق transgressive reinscription جبران می شود
[ترجمه گوگل]همبستگی رادیکال فرهنگ برای یک سیاست رادیکال و از طریق تجدیدنظر متقابل بازپرداخت میشود

12. As masculinist networks, armies develop the usual patterns of consensual transgressive behaviour.
[ترجمه ترگمان]به عنوان شبکه های masculinist، ارتش ها الگوی معمول رفتار transgressive مبنی بر رضایت طرفین را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]ارتش ها به عنوان شبکه های مردانه ای، الگوهای معمول رفتار رفتاری توافق شده را توسعه می دهند

13. Lowstand System Tracts of Early and Metaphse Jurassic Period was undergrown, of which Transgressive Systems Tract and Highstand Systems Tract made up .
[ترجمه ترگمان] Lowstand System of of Early Early Metaphse was was، of which Systems Tract Systems Highstand Tract Tract Tract made made made up up up up up up up up Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract Tract
[ترجمه گوگل]سیستم های کمینه سیستم دوره ژوراسیک زودرس و متافیز زیرزمینی، که از سیستم های Transgressive Systems Tract و Highstand Systems Tract تشکیل شده است

14. The four-order sequence of epicontinental sea basin is composed of two units, that is, the Transgressive System Tract (TST) and Highstand System Tract (HST).
[ترجمه ترگمان]توالی چهار ترتیبی حوضه آبریز epicontinental از دو واحد تشکیل شده است که عبارتند از: Tract سیستم transgressive و Tract سیستم Highstand (TST)
[ترجمه گوگل]دنباله چهار مرتبه از حوضه دریا اپیکونتینتانال از دو واحد تشکیل شده است، یعنی Tract System Tract (TST) و Tract System Highstand (HST)

15. The Upper Permian System Longtan coal measure in the Changguang coal deposit is a complete sedimentary cycle, consisting of a regressive and a transgressive series.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری زغال سنگ سیستم permian بالا در معدن زغال سنگ Changguang یک چرخه رسوبی کامل است که شامل یک سری regressive و یک سری transgressive است
[ترجمه گوگل]سیستم Permian Upper سیستم اندازه گیری زغال سنگ Longtan در زغال سنگ Changguang یک چرخه رسوب کامل است، که شامل مجموعه های رگرسیو و تجاوز

پیشنهاد کاربران

پیشرونده ( پیشروی خط ساحلی ) ( زمین شناسی )

هنجار شکن، مرزشکن


کلمات دیگر: