کلمه جو
صفحه اصلی

knock socks off

پیشنهاد کاربران

غیررسمی ) بسیار هیجان زده کردن، ( خودمونی ) کف بریدن knock someone's socks off سوپرایز کردن کامل کسی. مثال ) It knocked my socks off کامل مرا سوپرایز کرد یا ( خودمونی ) کفم برید!

همون پشمام خودمون


کلمات دیگر: