کلمه جو
صفحه اصلی

ethnographer

انگلیسی به فارسی

قوم شناس


انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in ethnography, one who studies and describes different races and cultures (anthropology)

جملات نمونه

1. And at the same time ethnographers and anthropologists were themselves producing schemes of human progress.
[ترجمه ترگمان]و در عین حال، انسان شناسان و انسان شناسان خود را در حال تولید طرح های پیشرفت انسان بودند
[ترجمه گوگل]و در عین حال، مردم شناسان و انسان شناسان نیز طرح هایی از پیشرفت انسان را تولید می کنند

2. More so even than the ethnographers, philologists and other suppliers of ethnic and national services who have usually also been mobilised.
[ترجمه ترگمان]بیش از the، philologists و دیگر تامین کنندگان خدمات قومی و ملی که معمولا بسیج شده اند
[ترجمه گوگل]بیشتر حتی از مردم شناسان، متخصصان فنلاند و دیگر تامین کنندگان خدمات قومی و ملی که معمولا نیز بسیج شده اند

3. Moreover, differentiating among the ethnographer, narrator of the text, and fieldworker is important for imploring the mutual impacts between power and knowledge.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تمایز میان قوم شناس، راوی متن و fieldworker برای imploring اثرات متقابل بین قدرت و دانش مهم است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تمایز بین قوم نگاری، راوی متن و کارگر زمینه ای برای تأثیر متقابل بین قدرت و دانش مهم است

4. The ethnographer and anthropologist, Baldwin Spencer wrote about these ceremonies when he visited the islands during 1911 and 19
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او در طول سال های ۱۹۱۱ و ۱۹ به این جزایر سفر کرد، The and و انسان شناس باب اسپنسر درباره این مراسم نوشتند
[ترجمه گوگل]بلدین اسپنسر، نجوم و انسان شناس، در مورد این مراسم در هنگام بازدید از جزایر در طول 1911 و 19

5. Sociologist and ethnographer, Liz Pullen, spent a month tracking the top 500 Twitter users (as ranked by number of followers) as well as the much-contested suggested users list.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناس و ethnographer، لیز Pullen، یک ماه را صرف پی گیری ۵۰۰ کاربر برتر تویی تر (که در میان تعدادی از پیروان قرار داشت)و نیز فهرست کاربران پیشنهادی بسیار مورد اعتراض، سپری کرد
[ترجمه گوگل]جامعه شناس و قوم شناس، لیز پولن، یک ماه پیگیری 500 کاربران برتر توییتر (که توسط تعدادی از پیروان رتبه بندی شده اند) و همچنین لیست کاربران پیشنهاد شده بسیار مورد بحث قرار گرفتند

6. The 400 page catalogue from Prestel Verlag contains essays by twenty-five leading archaeologists and ethnographers.
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ۴۰۰ صفحه ای از Prestel Verlag حاوی مقالات بیست و پنج باستان شناسان پیشتاز و ethnographers است
[ترجمه گوگل]400 صفحه کاتالوگ از Prestel Verlag حاوی مقالات توسط بیست و پنج باستان شناس برجسته و مردم شناس

7. In the interview, it is stressed that the informant should direct the discussion because the ethnographer becomes the learner.
[ترجمه ترگمان]در این مصاحبه، تاکید شده است که خبرچینی باید بحث را هدایت کند چون قوم شناس به یاد گیرنده می رسند
[ترجمه گوگل]در مصاحبه، تأکید می شود که خبرنگار باید بحث را هدایت کند چرا که قوم نگاری یادگیرنده می شود

8. Because relationships are virtually the stock and trade of a good ethnographer, care must be taken when leaving the field .
[ترجمه ترگمان]از آنجا که روابط عملا سهام و تجارت یک قوم شناس خوب هستند، باید توجه داشته باشید که باید زمانی که این حوزه را ترک کرد، باید توجه شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که روابط عملا سهام و تجارت یک قوم شناس خوب است، هنگام خروج از مزرعه باید مراقب باشید

9. It may be uncontroversial because we imagine him to be a kind of legal ethnographer, describing a common culture to which he need not submit.
[ترجمه ترگمان]ممکن است غیر uncontroversial باشد زیرا ما تصور می کنیم که او یک نوع قوم شناس قانونی است و یک فرهنگ مشترک را توصیف می کند که در آن نیازی به ارائه آن نیست
[ترجمه گوگل]این ممکن است غیرقابل انکار باشد، زیرا ما تصور میکنیم که او یک نوع قوم نگاری حقوقی است، که فرهنگ مشترکی را که او نمیخواهد ارائه دهد، توصیف میکند

10. My training was more along those lines; before going to China I had worked as an ethnographer in southeastern Missouri, and I had thought a lot about the social sciences and theories of observation.
[ترجمه ترگمان]آموزش من بیشتر از این خطوط بود؛ پیش از رفتن به چین به عنوان یک قوم شناس در جنوب شرقی میسوری کار کرده بودم، و من در مورد علوم اجتماعی و تئوری های مشاهده زیاد فکر کرده بودم
[ترجمه گوگل]آموزش من بیشتر در کنار این خطوط بود؛ قبل از رفتن به چین من به عنوان یک قوم شناس در جنوب شرقی میسوری مشغول به کار بودم، و من در مورد علوم اجتماعی و نظریه های مشاهده بسیار مورد توجه قرار گرفتم

11. One of the most famous museums on the peninsula is Kon-Tiki which was founded by the famous ethnographer and adventurer Thor Heyerdahl.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشهورترین موزه ها در شبه جزیره Kon - Tiki است که توسط the معروف و ماجراجو Thor Heyerdahl تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]یکی از معروف ترین موزه های این شبه جزیره، Kon-Tiki است که توسط نجوم مشهور و ماجراجوی معروف Thor Heyerdahl تاسیس شد

12. Yes I am designer I can make brand-identity, interactive multimedia, run usability test play role of an ethnographer.
[ترجمه ترگمان]بله، من طراح هستم، من می توانم هویت برند، چند رسانه ای تعاملی، و نقش بازی تست قابلیت استفاده یک قوم نگار را ایجاد کنم
[ترجمه گوگل]بله من طراح هستم می توانم هویت برند، چندرسانه ای تعاملی را ایجاد کنم، نقش آزمون تست قابلیت استفاده از یک قوم شناس را ایجاد کنم

پیشنهاد کاربران

قوم نگار


کلمات دیگر: