کلمه جو
صفحه اصلی

agribusiness


(امریکا) کشاورزی و صنایع و خدمات وابسته به آن

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) کشاورزی و صنایع و خدمات وابسته به آن


کشاورزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: large-scale industrial agriculture and related activities such as food-processing, equipment manufacture, and marketing.

• marketing of agricultural products

جملات نمونه

1. All too often, agribusiness is regulated from above.
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، کشاورزی از بالا تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات، تجارت کشاورزی از بالا تنظیم می شود

2. Agribusiness refers not just to large-scale rural enterprises, but to concerns which have an integrated system of production and distribution.
[ترجمه ترگمان]Agribusiness نه تنها به شرکت های بزرگ روستایی بلکه به نگرانی هایی اشاره دارد که یک سیستم یکپارچه تولید و توزیع دارند
[ترجمه گوگل]آژانس تجارت نه تنها به شرکت های بزرگ روستایی اشاره دارد، بلکه به نگرانی هایی که سیستم یکپارچه تولید و توزیع دارد

3. Dole, with farmers and agribusiness at the core of his Kansas constituency, has strongly supported tax credits for ethanol.
[ترجمه ترگمان]دول، با کشاورزان و کشاورزی در هسته حوزه انتخاباتی کانزاس، قویا از اعتبارات مالیاتی برای اتانول حمایت کرده است
[ترجمه گوگل]دول با کشاورزان و صنایع کشاورزی در خاور میانه کانزاس، از اعتبارات مالیاتی برای اتانول قویا حمایت کرده است

4. Agribusiness that operates in sectors marked by seasonal fluctuations has been prone to this sort of employment.
[ترجمه ترگمان]Agribusiness که در بخش های مشخص شده از نوسانات فصلی عمل می کنند، در معرض این نوع اشتغال قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]تجارت زراعتی که در بخش های مشخص شده با نوسانات فصلی عمل می کند، مستعد چنین کاری بوده است

5. Certainly the AgriBusiness side of it looks less rosy than it did even two years ago.
[ترجمه ترگمان]مسلما جنبه مثبتش این بود که دو سال پیش کم تر گل انداخته بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که طرفدار AgriBusiness به نظر می رسد کمتر از آن چیزی است که دو سال پیش انجام داد

6. A lawyer by training, she scuffled with agribusiness over migrant workers and supervised the government crackdown on sweatshops.
[ترجمه ترگمان]او که مشاور آموزش بود، با کارگران مهاجر کشاورزی کرد و بر سرکوب دولت در کارگاه های sweatshops نظارت داشت
[ترجمه گوگل]او با آموزش، وکیل، با فعالیت های کشاورزی درمورد کارگران مهاجر آشفته و نظارت بر سرکوب دولت در عرصه های نظارتی

7. Chemical and agribusiness trade groups have mounted an aggressive campaign on Capitol Hill.
[ترجمه ترگمان]گروه های تجاری صنایع شیمیایی و کشاورزی بر فراز کاپیتول هیل یک فعالیت تهاجمی را برپا کرده اند
[ترجمه گوگل]گروه های تجاری شیمیایی و صنایع کشاورزی فعالیت های تهاجمی را در قاهره تشکیل داده اند

8. Archer Daniels Midland, agribusiness, Decatur, Ill., $ 21 800.
[ترجمه ترگمان]آرچر Daniels Midland، بازرگانی کشاورزی، دکاتور، و Ill, ۲۱ دلار
[ترجمه گوگل]Archer Daniels Midland، Agribusiness، Decatur، Ill, $ 21،800

9. Westlands, and other Valley agribusiness interests, are politically powerful and large campaign contributors.
[ترجمه ترگمان]Westlands، و سایر علایق کشاورزی، از نظر سیاسی قدرتمند و بزرگ هستند
[ترجمه گوگل]Westlands، و دیگر منافع کسب و کار دره دره، از طرفداران سیاسی و قدرتمند مبارزات انتخاباتی هستند

10. Agribusiness has also found a profitable outlet in the production of animal feed.
[ترجمه ترگمان]Agribusiness همچنین یک خروجی سودآور در تولید غذای حیوانات کشف کرده است
[ترجمه گوگل]آژانس کشاورزی همچنین یک منبع سودآور در تولید خوراک دام را پیدا کرده است

11. Mr. Truscott is faced by the demands of agribusiness and land speculators.
[ترجمه ترگمان]آقای Truscott با تقاضاهای بازرگانی کشاورزی و دلالان زمین مواجه است
[ترجمه گوگل]آقای Truscott با خواسته های صنایع کشاورزی و دلالان زمین رو به رو است

12. The main business lines are agribusiness, handling cocoa, palm oil, coconut etc for local and Asia, Europe and America markets.
[ترجمه ترگمان]خطوط اصلی کسب وکار کشاورزی، حمل کاکائو، روغن نخل، نارگیل و غیره برای بازارهای محلی و آسیا، اروپا و آمریکا هستند
[ترجمه گوگل]خطوط اصلی اصلی کسب و کار کشاورزی، اداره کاکائو، روغن نخل، نارگیل و غیره برای بازارهای محلی و آسیا، اروپا و امریکا است

13. Agribusiness correctly describes changes in American farms in the late 20 th century.
[ترجمه ترگمان]Agribusiness به درستی تغییرات در مزارع آمریکا در اواخر قرن بیستم را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]آژانس کشاورزی به درستی تغییرات در مزارع آمریکایی در اواخر قرن بیستم را توصیف می کند

14. Secondly, the main organization defects of agribusiness are analyzed.
[ترجمه ترگمان]دوم، نقص اصلی سازمان تجارت کشاورزی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ثانیا، نقص سازمانی اصلی فعالیتهای کشاورزی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد

15. The most typical case is the listed agribusiness.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین نمونه کشاورزی فهرست شده در این بخش است
[ترجمه گوگل]معمول ترین مورد کشاورزی تجاری ذکر شده است

پیشنهاد کاربران

کشاورزی تجاری

تجاری سازی محصولات کشاورزی، بازاریابی محصولات کشاورزی


کلمات دیگر: