1. he delivered the manuscript of his book to the publisher
او متن دست نویس کتابش را به ناشر تحویل داد.
2. He sent the 400-page manuscript to his publisher.
[ترجمه ترگمان]نسخه ۴۰۰ صفحه ای را به ناشر خود فرستاد
[ترجمه گوگل]او نسخه نسخ خطی 400 صفحه را به ناشر خود فرستاد
3. The advance must be repaid to the publisher if the work is not completed on time.
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت باید به ناشر در صورتی که کار به موقع تکمیل نشود، بازپرداخت شود
[ترجمه گوگل]اگر کار به اتمام برسد، پیش از آن باید به ناشر بازپرداخت شود
4. The publisher has the copyright on all his books.
[ترجمه ترگمان]ناشر کتاب کپی رایت را در تمام کتاب های خود دارد
[ترجمه گوگل]ناشر حق نسخه برداری تمام کتابهایش را دارد
5. The Author hereby warrants that the Publisher is the owner of the copyright.
[ترجمه ترگمان]مولف بدین وسیله تضمین می کند که ناشر مالک کپی رایت است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب نویسنده به این حق را می دهد که ناشر صاحب حق نسخه برداری است
6. You can order the book directly from the publisher.
[ترجمه ترگمان]می توانید کتاب را مستقیما از ناشر سفارش دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید کتاب را مستقیما از ناشر سفارش دهید
7. The majority of contracts give the publisher the right to edit a book after it's done.
[ترجمه ترگمان]اکثر قراردادها به ناشر این حق را می دهد که بعد از انجام آن یک کتاب را ویرایش کند
[ترجمه گوگل]اکثریت قرارداد به ناشر حق ویرایش کتاب پس از آن انجام می شود
8. The publisher has printed 50 000 copies of his book.
[ترجمه ترگمان]ناشر ۵۰ هزار نسخه از کتاب خود را چاپ کرده است
[ترجمه گوگل]ناشر 50،000 نسخه از کتاب خود را چاپ کرده است
9. The company's new publisher just moved over from Villard Books.
[ترجمه ترگمان]ناشر جدید این شرکت به تازگی از کتاب های \"Villard Books\" (Villard Books)نقل مکان کرد
[ترجمه گوگل]ناشر جدید این شرکت فقط از ویراستار کتاب ها نقل مکان کرد
10. She now has a publisher for her book.
[ترجمه ترگمان]او اکنون یک ناشر برای کتابش دارد
[ترجمه گوگل]او اکنون ناشر کتابش است
11. Her publisher wants her to spice up her stories with sex.
[ترجمه ترگمان]ناشر اون از اون می خواد داستان های اون رو با سکس پر کنه
[ترجمه گوگل]ناشر او می خواهد او را به ادویه داستان های خود را با رابطه جنسی
12. The publisher is responsible for obtaining the necessary permissions to reproduce illustrations.
[ترجمه ترگمان]ناشر مسیول به دست آوردن مجوزهای لازم برای تولید تصاویر است
[ترجمه گوگل]ناشر مسئول دریافت مجوزهای لازم برای پخش تصاویر است
13. The publisher has signed an agreement for the exclusive distribution of the books in the US.
[ترجمه ترگمان]ناشر قراردادی برای توزیع انحصاری کتاب های در ایالات متحده امضا کرده است
[ترجمه گوگل]ناشر توافق نامه ای برای انتشار منحصر به فرد این کتاب ها در ایالات متحده امضا کرده است
14. As a newspaper publisher he understood the power of the printed word .
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ناشر روزنامه، قدرت کلمه چاپ شده را درک کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ناشر روزنامه، قدرت کلمه چاپی را درک کرد