علوم مهندسى : سخت کردن گرم
hot temper
علوم مهندسى : سخت کردن گرم
انگلیسی به انگلیسی
• fiery temper, stormy temper, quick temper
جملات نمونه
1. His hot temper has landed him in trouble before.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی تند او قبلا او را به دردسر انداخته بود
[ترجمه گوگل]خشم گرم او قبل از آن او را در معرض خطر قرار داده است
[ترجمه گوگل]خشم گرم او قبل از آن او را در معرض خطر قرار داده است
2. She has a hot temper, but you will soon grow to like her.
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی تند دارد، اما طولی نخواهد کشید که او را دوست داشته باشی
[ترجمه گوگل]او مهربان است، اما به زودی به او خواهی رسید
[ترجمه گوگل]او مهربان است، اما به زودی به او خواهی رسید
3. Anna with a hot temper sweetened after getting married.
[ترجمه ترگمان]آنا با خلق خوش خویی که بعد از ازدواج شیرین شده بود
[ترجمه گوگل]آنا پس از ازدواج با شیرین کاری گرم
[ترجمه گوگل]آنا پس از ازدواج با شیرین کاری گرم
4. His hot temper was making it increasingly difficult for others to work with him.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی تند او باعث می شد که دیگران با او کار کنند
[ترجمه گوگل]خلق شدید او باعث شد که دیگران با هم کار کنند
[ترجمه گوگل]خلق شدید او باعث شد که دیگران با هم کار کنند
5. Quarrels were generally messy, involving hot tempers, grief, unpredictable actions, passion, outrage, betrayal.
[ترجمه ترگمان]Quarrels به طور کلی درهم و برهم بودند، شامل خلق و خوی گرم، اندوه، اقدامات غیرقابل پیش بینی، شور و هیجان، خشم و خیانت
[ترجمه گوگل]نزاع ها عموما مسخره بودند، شامل گرما های گرم، غم و اندوه، اعمال غیر قابل پیش بینی، شور، خشم، خیانت
[ترجمه گوگل]نزاع ها عموما مسخره بودند، شامل گرما های گرم، غم و اندوه، اعمال غیر قابل پیش بینی، شور، خشم، خیانت
6. He was raucous, sentimental, hot. tempered, practical, simple, devious, big, and powerful.
[ترجمه ترگمان]او خشن، احساساتی، داغ و جذاب بود خوش اخلاق، عملی، ساده، منحرف، بزرگ و قدرتمند
[ترجمه گوگل]او مبهوت، احساساتی، گرم بود نرمال، عملی، ساده، غریب، بزرگ و قدرتمند است
[ترجمه گوگل]او مبهوت، احساساتی، گرم بود نرمال، عملی، ساده، غریب، بزرگ و قدرتمند است
7. Everybody disliked him because of his hot temper.
[ترجمه ترگمان]همه به خاطر خلق و خوی تند خود از او بدشان می آمد
[ترجمه گوگل]همه او را به خاطر خلق و خوی گرمش دوست نداشت
[ترجمه گوگل]همه او را به خاطر خلق و خوی گرمش دوست نداشت
8. A person with a terrifying hot temper will become, I believe, as meek as a lamb after a long stay by the seashore.
[ترجمه ترگمان]به نظر من آدمی با خلق و خوی تند و ترسناک خواهد شد، مثل یک بره پس از مدتی طولانی کنار ساحل دریا
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن مدت طولانی در ساحل دریا، فردی با خشم وحشتناک وحشتناک تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن مدت طولانی در ساحل دریا، فردی با خشم وحشتناک وحشتناک تبدیل خواهد شد
9. Mary comes by her hot temper honestly; her mother is the same way.
[ترجمه ترگمان]مری با خلق و خوی تند خود از او خواستگاری می کند، مادرش هم همین طور است
[ترجمه گوگل]مریم با صادق بودنش گرم می شود؛ مادرش همان راه است
[ترجمه گوگل]مریم با صادق بودنش گرم می شود؛ مادرش همان راه است
10. You should think about changing your hot temper.
[ترجمه ترگمان]تو باید به عوض کردن خلق و خوی تند خود فکر کنی
[ترجمه گوگل]شما باید در مورد تغییر خلق گرم خود فکر کنید
[ترجمه گوگل]شما باید در مورد تغییر خلق گرم خود فکر کنید
11. Be gentle and agreeable. Avoid a hot temper. bo not be frightened under any circumstances.
[ترجمه ترگمان]مودب و مطبوع باشید از خلق و خوی تند دوری کن بو از هیچ شرایطی نمیترسه
[ترجمه گوگل]مهربان و دلپذیر باشید اجتناب از گرمای گرم بابت هیچ شرایطی نترسید
[ترجمه گوگل]مهربان و دلپذیر باشید اجتناب از گرمای گرم بابت هیچ شرایطی نترسید
12. I could not bear with his hot temper.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم با خلق و خوی تند او تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانستم با خستگی گرمش خسته شوم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانستم با خستگی گرمش خسته شوم
13. She have a hot temper, but you will soon grow to like her.
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی جذابی دارد، اما طولی نخواهد کشید که او را دوست داشته باشی
[ترجمه گوگل]او مهربان است، اما به زودی به او خواهی رسید
[ترجمه گوگل]او مهربان است، اما به زودی به او خواهی رسید
14. Joe comes by his hot temper honestly ; his father is the same way.
[ترجمه ترگمان]جو با خلق و خوی تند خود از او خواستگاری می کند، پدرش هم همین طور است
[ترجمه گوگل]جو صادقانه با سرماخوردگی اش می آید پدرش همان راه است
[ترجمه گوگل]جو صادقانه با سرماخوردگی اش می آید پدرش همان راه است
15. She had Hanoverian stubbornness and hot temper and she was sometimes cruel and intolerant.
[ترجمه ترگمان]She Hanoverian و خلق و خوی تند و she داشت، گاهی هم ظالم و بی تعصب بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال خشونت و هتک حرمت داشت و گاهی اوقات بی رحمانه و غیر قابل تحمل بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال خشونت و هتک حرمت داشت و گاهی اوقات بی رحمانه و غیر قابل تحمل بود
پیشنهاد کاربران
خلق و خوی تند
کلمات دیگر: