1. Therefore, intersex advocacy groups demand additional legal reforms, especially in the the following areas.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گروه های حامی intersex خواستار اصلاحات قانونی بیشتری بویژه در مناطق زیر هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، گروه های حامی بین الملل خواستار اصلاحات قانونی اضافی، به ویژه در زمینه های زیر هستند
2. Thanks also to intersex advocacy groups, the medical treatment of intersexual conditions has become less dogmatic and more circumspect.
[ترجمه ترگمان]به لطف گروه های حمایت intersex، درمان پزشکی شرایط intersexual کم تر متعصبانه و more شده است
[ترجمه گوگل]با تشکر از همکاران گروه های حمایت کننده بین المللی، درمان پزشکی شرایط درونی بین دو جنس و دقت نظر کمتر شده است
3. Recalling how a doctor once called her "formerly intersex, " she hopes physicians will begin to see mixed sex characteristics as a lifelong medical condition instead of a problem to be quickly fixed.
[ترجمه ترگمان]او با یادآوری این که چگونه یک پزشک زن سابق خود را \"intersex\" نامید، امیدوار است که پزشکان شروع به دیدن خصوصیات سکس مختلط به عنوان یک وضعیت پزشکی مادام العمر به جای یک مشکل درمان سریع کنند
[ترجمه گوگل]به یاد می آورد که چگونه یک پزشک یک بار او را 'به تازگی اینتراکس' نامیده است، امیدوار است پزشکان به جای مشکل به سرعت ثابت می کنند که ویژگی های جنس مخلوط را به عنوان یک وضعیت پزشکی مادام العمر مشاهده می کنند
4. There's information that suggests that Einar was intersex, looked very feminine and had both male and female physical characteristics.
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتی وجود دارد که نشان می دهد Einar intersex، بسیار زنانه به نظر می رسد و دارای ویژگی های فیزیکی مردانه و زنانه است
[ترجمه گوگل]اطلاعاتی وجود دارد که نشان می دهد که آینار اینترسیست بوده و بسیار زنانه بوده و ویژگی های فیزیکی مرد و زن دارد
5. No intersex voices censured here, even those which might be hard to understand or objectionable to some people.
[ترجمه ترگمان]در اینجا صدای دو جنسی و حتی کسانی که به سختی می توانستند آن را درک کنند یا برای برخی از مردم قابل اعتراض باشد، انتقاد می کردند
[ترجمه گوگل]هیچ صدایی از Intersex در اینجا غصب نشده است، حتی آنهایی که ممکن است برای برخی افراد سخت درک شود و یا قابل اعتراض باشد
6. We also invite intersex perspectives on controversial topics and issues such as sexuality, religion, politics and other issues.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین perspectives intersex را در موضوعات بحث برانگیز و موضوعاتی مانند جنسیت، مذهب، سیاست و مسائل دیگر دعوت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین دیدگاه های بین المللی را در موضوعات و مسائل بحث برانگیز مثل جنسیت، مذهب، سیاست و مسائل دیگر دعوت می کنیم
7. The new category is only for use by intersex people - who are not biologically entirely male or female.
[ترجمه ترگمان]مقوله جدید تنها برای استفاده از افراد intersex است - که از نظر بیولوژیکی مذکر یا مونث نیستند
[ترجمه گوگل]این دسته جدید تنها برای استفاده توسط افراد intersex استفاده می شود - که از لحاظ بیولوژیکی کاملا مرد یا زن نیستند
8. This is especially true in the case of intersex children, who are born with both male and female sex organs; doctors will often assign a sex for the child through surgery.
[ترجمه ترگمان]این امر به ویژه در مورد کودکان intersex صادق است که با اندام های جنسی نر و هم جنس زن به دنیا می آیند؛ پزشکان اغلب برای کودک از طریق عمل جراحی جنسی تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]این خصوصا در مورد کودکان intersex که با هر دو جنس نر و ماده متولد می شوند، صادق است پزشکان اغلب از طریق عمل جراحی از جنس برای کودک استفاده می کنند
9. An additional, but unknown number of intersex conditions are not noticed at birth, but are discovered later in life.
[ترجمه ترگمان]یک تعداد بیشتر اما نامعلوم از شرایط intersex در تولد مشاهده نمی شود، اما بعدا در زندگی کشف می شود
[ترجمه گوگل]تعداد اضافی، اما ناشناخته از شرایط intersex در هنگام تولد متوجه نمی شوند، اما بعدا در زندگی کشف می شوند
10. A number of intersex conditions can be traced to hormonal causes.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از شرایط intersex را می توان به دلایل هورمونی پی گیری کرد
[ترجمه گوگل]تعدادی از شرایط intersex می تواند به علت هورمونی ردیابی شود
11. ILGA is the only worldwide federation campaigning for lesbian, gay, bisexual, trans and intersex (LGBTI) rights and was established in 197
[ترجمه ترگمان]ILGA تنها فعالیت فدراسیون جهانی برای لزبین های همجنس گرا، همجنس باز، trans و intersex (LGBTI)است و در ۱۹۷ تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]ILGA تنها مبارزات انتخاباتی فدراسیون جهانی برای حقوق همجنسگرا، همجنسگرا، دوجنس گرا، ترانس و بین الملل (LGBTI) است و در سال 197 تاسیس شد
12. Orgasm is also likely to be similar in transgender and intersex individuals.
[ترجمه ترگمان]orgasm همچنین احتمالا مشابه افراد تغییر جنسیت داده و intersex است
[ترجمه گوگل]ارگاسم نیز احتمالا مشابه در افراد فرانسوی و intersex است
13. Sometimes, it is a matter of opinion whether the term " intersex " should be applied to a particular case.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، موضوع این است که آیا واژه \"intersex\" باید در یک مورد خاص اعمال شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، موضوع این است که آیا اصطلاح 'intersex' باید به یک مورد خاص اعمال شود