کلمه جو
صفحه اصلی

rewire


دوباره تلگراف زدن

انگلیسی به فارسی

دوباره تلگراف زدن


(خانه و اتومبیل و غیره) دوباره سیمکشی کردن


باز کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rewires, rewiring, rewired
مشتقات: rewirable (adj.)
• : تعریف: to furnish with new wiring.

• install new electrical wires; resend a telegram
to rewire a building or electrical device means to put a new system of electrical wiring into it.

جملات نمونه

1. Their first job was to rewire the whole house and install central heating.
[ترجمه دکتر علوی زاده] اولین کار آن ها این بود که تمام خانه را سیمکشی مجدد کرده و گرمایش مرکزی را نصب کنند.
[ترجمه ترگمان]اولین کار آن ها این بود که کل خانه را تخلیه کرده و گرمایش مرکزی را نصب کنند
[ترجمه گوگل]اولین کار آنها این بود که کل خانه را بازسازی کرده و حرارت مرکزی را نصب کند

2. The house has been completely rewired.
[ترجمه ترگمان] خونه کاملا rewired شده
[ترجمه گوگل]خانه کاملا بازسازی شده است

3. The replumbing and rewiring of the flat ran very smoothly.
[ترجمه ترگمان]The و rewiring آپارتمان بسیار نرم و روان بودند
[ترجمه گوگل]پرتقال و بازسازی مسطح بسیار مسطح بود

4. You really should have the whole house rewired - the existing wiring isn't safe.
[ترجمه ترگمان]تو واقعا باید کل خونه رو داشته باشی - سیم کشی موجود در امان نیست
[ترجمه گوگل]شما واقعا باید تمام خانه rewired - سیم کشی موجود است امن نیست

5. There was damp everywhere and the entire building was in need of rewiring.
[ترجمه ترگمان]همه جا مرطوب بود و تمام ساختمان به تجدید حیات نیاز داشت
[ترجمه گوگل]در همه جا مرطوب بود و کل ساختمان نیاز به بازسازی داشت

6. Supposing you want your house rewired.
[ترجمه ترگمان]به فرض این که you را بخواهی
[ترجمه گوگل]فرض کنید می خواهید خانه خود را دوباره بسازید

7. The house has been rewired.
[ترجمه ترگمان]خانه پر از rewired است
[ترجمه گوگل]خانه بازسازی شده است

8. They told him that division progress required a complete rewiring of the decision-making process in order to push author-ity down the line.
[ترجمه ترگمان]آن ها به او گفتند که پیشرفت تقسیم نیاز به فرآیند تصمیم گیری کامل دارد تا مولف را تحت فشار قرار دهد
[ترجمه گوگل]آنها به او گفتند که پیشرفت تقسیم نیاز به تکمیل کامل فرایند تصمیم گیری برای فشار دادن مجوز به پایین خط

9. That also has been restored, with modern climatic control, lighting and rewiring, but with its original decorative features.
[ترجمه ترگمان]آن هم با کنترل آب و هوایی مدرن، نورپردازی و rewiring دوباره برقرار شده است، اما با ویژگی های تزیینی اصلی خود
[ترجمه گوگل]این نیز با کنترل مدرن اقلید، نورپردازی و بازسازی، با ویژگی های اصلی تزئینی آن، بازسازی شده است

10. And he approved the rewiring of decision-making and spending authorities.
[ترجمه ترگمان]و او تایید صلاحیت تصمیم گیری و خرج کردن مقامات را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]و او تصویب مجدد تصمیم گیری و هزینه های مقامات

11. Recently, the electrical system burnt out and now requires rewiring.
[ترجمه ترگمان]اخیرا سیستم الکتریکی سوخته و حالا به rewiring نیاز دارد
[ترجمه گوگل]اخیرا سیستم الکتریکی سوخته و اکنون نیاز به بازسازی دارد

12. In 1987 a survey concluded that the theatre should shut immediately, to allow structural repairs, rewiring, refitting and restoration.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۷، یک بررسی به این نتیجه رسید که تئاتر باید فورا بسته شود تا به تعمیرات اساسی، rewiring، refitting و restoration کمک کند
[ترجمه گوگل]در سال 1987 یک نظرسنجی نتیجه گرفت که تئاتر باید بلافاصله بسته شود تا بتواند تعمیرات ساختمانی، بازسازی، تعمیر و بازسازی را انجام دهد

13. Ideally lighting should be planned and installed before the walls and ceiling are decorated in case any re-wiring is necessary.
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، نورپردازی باید قبل از اینکه دیوارها و سقف در صورت لزوم نصب شوند، نصب و نصب شوند
[ترجمه گوگل]به طور ایدهآل، نورپردازی باید قبل از اینکه دیوارها و سقف تزئین شده باشند، باید برنامه ریزی شده و نصب شوند

14. Today they are being rewired and repainted in a new livery, giving them a handsome appearance which belies their fifty years.
[ترجمه ترگمان]امروزه آن ها در لباس عوض رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رو به آن ها می دهند که پنجاه سال از belies را از خود منحرف می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه آنها در یک لویی جدید بازسازی و تجدید چاپ میشوند و به آنها ظاهر زیبایی میدهند که پنجاه سال است که آنها را متهم میکند

پیشنهاد کاربران

تثبیت

اصلاح پایدار

to make lasting and usually beneficial changes to the neurological or psychological functioning of ( a person or brain ) —not used technically
منبع : https://www. merriam - webster. com/dictionary/rewires

سیم کشی کردن
the existing wiring isn't safe


کلمات دیگر: