1. What Brooke-Rose does with discursive and textual matter in much of her previous fiction she does here with personae.
[ترجمه ترگمان]چیزی که بروک - رز با discursive و متنی که در بسیاری از داستان های گذشته اش وجود دارد با personae در اینجا زندگی می کند
[ترجمه گوگل]آنچه که بروکو رز با موضوع گفتمانی و متنی در بسیاری از داستان های پیشین او که در اینجا با شخصیت انجام می شود، دارد
2. The first is discursive or verbal consciousness.
[ترجمه ترگمان]اولی یک آگاهی گفتاری یا شفاهی است
[ترجمه گوگل]اول، آگاهی گفتاری یا کلامی است
3. This discursive attack is paralleled by a scathing social critique.
[ترجمه ترگمان]این حمله استدلالی، به موازات یک انتقاد اجتماعی کوبنده، به موازات آن صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این حمله گفتمانی با یک نقد اجتماعی ناگهانی مواجه است
4. There was no neat distinction between juridical and discursive forms of power.
[ترجمه ترگمان]هیچ تمایزی بین صورت های حقوقی و قیاسی قدرت وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ تمایزی شفاف بین اشکال قدرت و اختلاف نظر وجود نداشت
5. These transition-metaphors operate at several discursive levels.
[ترجمه ترگمان]این استعاره در چندین سطح استدلالی عمل می کند
[ترجمه گوگل]این استعاره گذار در سطوح مختلف گفتمانی عمل می کند
6. Yet, any critical attempt to reduce to discursive terms the emotional and poetic appeal of the film seems doomed to failure.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر تلاش انتقادی برای کاهش دادن به عبارات استدلالی، جاذبه عاطفی و شاعرانه این فیلم محکوم به شکست است
[ترجمه گوگل]با این حال، هر گونه تلاش انتقادی برای کاهش به شرایط گفتاری، جذابیت های احساسی و شعر فیلم به نظر می رسد به شکست
7. Now their conversation was discursive and jokey.
[ترجمه ترگمان]در این موقع گفتگوی آن ها discursive و jokey بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر گفتگوهایشان فکری و فکری بود
8. But such analyses do not take the discursive power of historical and social relations seriously enough.
[ترجمه ترگمان]اما چنین analyses قدرت استدلالی روابط تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی جدی نمی گیرند
[ترجمه گوگل]اما چنین تحلیلی قدرت جدایی روابط تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی به اندازه کافی نمی گیرد
9. The text can be highly discursive and reads like a series of points rather randomly formed into short paragraphs.
[ترجمه ترگمان]متن می تواند بسیار استدلالی باشد و مانند مجموعه ای از نقاط به جای آنکه به طور تصادفی در پاراگراف های کوتاه شکل بگیرد، خوانده می شود
[ترجمه گوگل]متن می تواند بسیار بحثگرا باشد و مانند مجموعه ای از نقاط به جای تصادفی به پاراگراف های کوتاه تبدیل می شود
10. Rich's novels are circling and discursive.
[ترجمه ترگمان]novels ثروتمند در circling و discursive
[ترجمه گوگل]رمان های غربی در حال چرخش و گفتمان است
11. For a human reader a discursive natural language definition is a more sensible format.
[ترجمه ترگمان]برای یک خواننده انسان، تعریف زبان طبیعی گفتاری، فرمت sensible است
[ترجمه گوگل]برای یک خواننده انسانی تعریف یک زبان گفتاری طبیعی یک فرمت منطقی تر است
12. We're in the same world,the same linguistic,the same discursive the same theological world as the Gospel of John.
[ترجمه ترگمان]ما در همان جهان هستیم، همان زبانی که همان جهان دینی را به عنوان انجیل یوحنا discursive
[ترجمه گوگل]ما در یک جهان هستیم، همان زبان زبانی، همان گفتمان دینی همان الهیات انجیل یوحنا
13. They complained that my writing was becoming too discursive.
[ترجمه ترگمان]آن ها شکایت داشتند که نویسندگی من بیش از حد استدلالی شده است
[ترجمه گوگل]آنها شکایت کردند که نوشتن من بیش از حد گفتمانی بود
14. The purpose and methods of discursive OD were analysed.
[ترجمه ترگمان]هدف و روش های توسعه سازمانی تحلیل شدند
[ترجمه گوگل]هدف و روش های OD دیسوری مورد بررسی قرار گرفت