1. Criticisms of solipsism should therefore count as criticisms of the weak-kneed scepticism embodied in foundationalism.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Criticisms of باید به عنوان انتقادی از بدبینی weak موجود در foundationalism حساب شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین انتقادات سلپیسیستی باید به عنوان انتقاد از شک و تردید زاویه ضعف در بنیادگرایی باشد
2. Sentimentality was the defining feature of old Labour's solipsism.
[ترجمه ترگمان]sentimentality ویژگی تعیین کننده شخصیت قدیمی حزب کارگر بود
[ترجمه گوگل]احساسات، ویژگی مشخصی از جنبش کارگری قدیمی بود
3. If finally I become wholly submerged in this solipsism there could be no other rational ethic for me than egoism.
[ترجمه ترگمان]اگر در این solipsism کام لا در این solipsism غوطه ور شوم، ethic دیگر از خودخواهی برای من وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]اگر در نهایت من در این سلیپیزم غوطهور شدم، من دیگر از اخلاق عقلانی برای خودم نمی توانستم نسبت به خودمحوری داشته باشم
4. Such solipsism came to him naturally, but he had applied himself to enhancing it as to an art of self defence.
[ترجمه ترگمان]چنین solipsism به طور طبیعی به سراغش آمدند، اما او خود را برای تقویت آن به عنوان یک هنر دفاع از خود به کار برده بود
[ترجمه گوگل]چنین سلپیسیتی به طور طبیعی به او آمد، اما خودش خود را برای ارتقاء آن به عنوان یک هنر دفاع شخصی اعمال کرد
5. Various philosophers accepted this solipsism to a greater or lesser degree, but it formed the essential tenor of philosophy in the modern world.
[ترجمه ترگمان]فیلسوفان مختلف این solipsism را به درجه پایین تر یا کم تر پذیرفتند، ولی مفهوم اصلی فلسفه در دنیای مدرن را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]فیلسوفان مختلف این سلپیسیسم را به میزان بیشتر یا کمتر پذیرفتند، اما این مفهوم اساسی فلسفه در جهان مدرن بود
6. Solipsism is basically what you get when you try to interpret subjective reality through an objective lens .
[ترجمه ترگمان]solipsism اساسا چیزی است که وقتی سعی می کنید واقعیت ذهنی را از طریق یک لنز هدف تفسیر کنید به دست می آورید
[ترجمه گوگل]سولپرسیونیسم اساسا همان چیزی است که شما در هنگام تلاش برای تفسیر واقعیت ذهنی از طریق یک لنز هدف تفسیر می کنید
7. Solipsism—Can be very dangerous for Satanists .
[ترجمه ترگمان]solipsism - می تونه برای Satanists خیلی خطرناک باشه
[ترجمه گوگل]سپیپیسم - برای Satanists بسیار خطرناک است
8. SR allows for the potentially valid perspective of solipsism as well.
[ترجمه ترگمان]قانون استراتژیک، از دیدگاه بالقوه معتبر of نیز اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]SR اجازه می دهد تا برای دیدگاه بالقوه معتبر از solilingism نیز هست
9. This is not solipsism.
[ترجمه ترگمان] این solipsism نیست
[ترجمه گوگل]این تکلیف نیست
10. We don't accept such solipsism.
[ترجمه ترگمان]ما چنین solipsism را نخواهیم پذیرفت
[ترجمه گوگل]ما چنین سلپیسیسم را قبول نمی کنیم
11. Collective solipsism, if you like.
[ترجمه ترگمان] solipsism رو Collective اگه دوست داری
[ترجمه گوگل]اگر شما دوست دارید،
12. Likewise, a pair of cozy coevolutionary symbionts embracing each other can only seem to lead to stagnant solipsism.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، یک جفت of coevolutionary همزی زمانی که یکدیگر را در آغوش گرفته اند، تنها می توانند به solipsism راکد منجر شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به نظر می رسد یک جفت سمبوسه های همجنس گرایانه ای که به یکدیگر متصل می شوند، منجر به تحقیر رکود می شوند
13. What mattered, once they were committed to the huge exercise in architectural solipsism, was its completion.
[ترجمه ترگمان]آنچه مهم بود، زمانی که آن ها به تمرین عظیم در solipsism معماری دست یافتند، تکمیل آن بود
[ترجمه گوگل]مهم بود، زمانی که آنها به تمرین بزرگ در solilingism معماری متعهد شد، تکمیل آن بود
14. These thoughts about rule-following in the mathematical case can be generalised to provide the argument against solipsism that we are looking for.
[ترجمه ترگمان]این افکار در مورد قاعده - پیروی از قضیه ریاضی می تواند تعمیم استدلال علیه solipsism باشد که به دنبال آن هستیم
[ترجمه گوگل]این افکار در مورد رعایت نظم در مورد ریاضی می تواند به منظور ارائه استدلال در برابر solilingism که ما به دنبال آن را تعمیم داد