کلمه جو
صفحه اصلی

deprecating

انگلیسی به فارسی

تخفیف، ناراضی بودن، قبیح دانستن، بد دانستن


انگلیسی به انگلیسی

• a deprecating attitude, gesture, or remark shows that you think something is not very good; a formal word.

جملات نمونه

1. Erica made a little deprecating shrug.
[ترجمه ترگمان]اریکا شانه بالا انداخت
[ترجمه گوگل]اریکا شل شدگی انگشتی را کم کرد

2. She glanced at me in a deprecating way.
[ترجمه ترگمان]با لحنی ناخشنود به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به شیوه ای غریزی به من نگاه کرد

3. Her deprecating smile clearly showed that she thought I'd said something stupid.
[ترجمه ترگمان]لبخند deprecating به وضوح نشان می داد که فکر می کند من یک چیز احمقانه گفتم
[ترجمه گوگل]لبخند خفگی او به وضوح نشان داد که فکر کرد من چیزی احمقانه گفته ام

4. She reacted to his compliments with a deprecating laugh.
[ترجمه ترگمان]به تعریف و تمجیدهایی که از خود نشان می داد، واکنش نشان می داد
[ترجمه گوگل]او به تعریف خود با خنده خفیف واکنش داد

5. The teacher gave the boys a deprecating stare.
[ترجمه ترگمان]معلم نگاه ملامت آمیزی به بچه ها انداخت
[ترجمه گوگل]معلم رو به این پسران خیره سرزنش

6. His book includes a deprecating reference to Reagan's economic policy.
[ترجمه ترگمان]کتاب او شامل یک اشاره ناراضی به سیاست اقتصادی ریگان است
[ترجمه گوگل]کتاب او شامل یک اشاره مفرط به سیاست اقتصادی ریگان است

7. He shrugged his shoulders and smiled as if deprecating his lack of education.
[ترجمه ترگمان]شانه هایش را بالا انداخت و لبخند زد، گویی از عدم تحصیلات خود ناراضی بود
[ترجمه گوگل]او شانه هایش را شانه کرد و لبخند زد و گریه نکردن آموزش و پرورش او

8. He was quick to use self - deprecating humor to throw anyone off the scent.
[ترجمه ترگمان]خیلی سریع بود که از خود - استفاده کرد تا کسی را از این بو خلاص کند
[ترجمه گوگل]او سریع به استفاده از طنز افسرده خود را به پرتاب هر کسی از عطر

9. Her mother put on a deprecating look.
[ترجمه ترگمان]مادرش نگاهی سرزنش آمیز به او انداخت
[ترجمه گوگل]مادرش نگاهی غریب به خود جلب کرد

10. He shrugged the suggestion off with a deprecating smile.
[ترجمه ترگمان]او با لبخند آرام بخش این پیشنهاد را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد را با یک لبخند فریبنده شانه کرد

11. If those thoughts turn negative or self - deprecating, kindly change the subject.
[ترجمه ترگمان]اگر آن افکار منفی باشند یا خود را سرزنش کنند، لطفا موضوع را عوض کنید
[ترجمه گوگل]اگر این افکار منفی یا منفعلانه باشد، موضوع را با مهربانی تغییر دهید

12. Then it began to sweep slowly over her in the deprecating manner that Jessamy remembered so clearly from four years ago.
[ترجمه ترگمان]آن وقت، با همان لحن deprecating که از چهار سال پیش به یاد می آورد، به آهستگی شروع به جستجو کرد
[ترجمه گوگل]سپس آن را به آرامی در حال حرکت به آرامی بر او، که جسیی به طوری به وضوح از چهار سال پیش به یاد می آورد

13. On many other cuts, though, he goofs around in a self- deprecating way that actually seems phony.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در بسیاری از موارد دیگر، او به شیوه ای خود از خود ناراضی است که واقعا جعلی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از کاهش های دیگر، او در مسیری غم انگیز است که واقعا به نظر می رسد فریب خورده است

14. Meet thirty - three - year - old Clara Hutt: irreverent, sometimes unkind, always self - deprecating.
[ترجمه ترگمان]کلارا Hutt سی و سه ساله: irreverent، گاهی نامهربان، همیشه خود را نکوهش می کند
[ترجمه گوگل]ملاقات با کلارا هات، سی و سه ساله: غیر قابل احترام، گاهی اوقات بی نظیر، همیشه خودخواهانه است

پیشنهاد کاربران

ناراضی

ناچیز شمردن

در اسم به معنی بی ارزش و کم ارزش

و در فعل به معنی نا خشنود بودن و ناراضی بودن


کلمات دیگر: