بازپرداخت
repurchase
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of purchase.
• purchase again, buy again, reacquire
جملات نمونه
1. Investors often repurchase those shares during the first few days of the new year.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران اغلب این سهام را در چند روز اول سال جدید خرید مجدد می کنند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران اغلب این سهام را در چند روز اول سال جدید بازپرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران اغلب این سهام را در چند روز اول سال جدید بازپرداخت می کنند
2. Stock Repurchases Companies sometimes repurchase their own stock with excess cash rather than pay a dividend.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بورس اوراق بهادار اغلب سهام خود را به جای پرداخت سود سهام، با پول بیشتر خرید مجدد می کردند
[ترجمه گوگل]شرکت های سهام مجدد گاهی اوقات سهام خود را با بیش از حد پول نقد به جای پرداخت سود سهام
[ترجمه گوگل]شرکت های سهام مجدد گاهی اوقات سهام خود را با بیش از حد پول نقد به جای پرداخت سود سهام
3. Today, the Bundesbank shifted back to variable-rate securities repurchase agreements for its weekly lending to commercial banks.
[ترجمه ترگمان]امروز، Bundesbank به توافق های خرید مجدد اوراق بهادار به ارزش متغیری برای اعطای وام هفتگی به بانک های تجاری تغییر کرد
[ترجمه گوگل]امروز، Bundesbank به عقد قراردادهای بازپرداخت اوراق بهادار متغیر برای وام های خود در هفته به بانک های تجاری تغییر داد
[ترجمه گوگل]امروز، Bundesbank به عقد قراردادهای بازپرداخت اوراق بهادار متغیر برای وام های خود در هفته به بانک های تجاری تغییر داد
4. The planned repurchase would result in an extraordinary charge of about $ 22 million against first-quarter earnings, the company said.
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفت خرید مجدد برنامه ریزی شده منجر به هزینه ای فوق العاده حدود ۲۲ میلیون دلار در برابر درآمد سه ماهه اول خواهد شد
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرده است که بازپرداخت برنامه ریزی شده، موجب اتهام فوق العاده ای در حدود 22 میلیون دلار در برابر درآمد سه ماهه اول می شود
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرده است که بازپرداخت برنامه ریزی شده، موجب اتهام فوق العاده ای در حدود 22 میلیون دلار در برابر درآمد سه ماهه اول می شود
5. The company said it plans to repurchase a number of shares equal to the amount it issues to effect the transaction.
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفت که قصد خرید مجدد تعدادی از سهام برابر با مقدار مورد نیاز برای انجام تراکنش را دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرد که قصد دارد تا تعدادی سهام را که مجاز به پرداخت مبلغی است که برای انجام معامله در اختیار دارد بازخرید کند
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرد که قصد دارد تا تعدادی سهام را که مجاز به پرداخت مبلغی است که برای انجام معامله در اختیار دارد بازخرید کند
6. Dealer financing rate for overnight sale and repurchase of Treasury securities.
[ترجمه ترگمان]نرخ تامین مالی دیلر برای فروش شبانه و خرید مجدد اوراق بهادار خزانه
[ترجمه گوگل]نرخ تامین مالی نمایندگی برای فروش یک شبانه و اوراق بهادار اوراق بهادار خزانه داری
[ترجمه گوگل]نرخ تامین مالی نمایندگی برای فروش یک شبانه و اوراق بهادار اوراق بهادار خزانه داری
7. In pledging T-bond(Treasury bond) repurchase, the lack of pledge registration rules makes the function of the ready certificate of T-bond lost primarily.
[ترجمه ترگمان]در تعهد به خرید مجدد (اوراق قرضه خزانه داری)، عدم وجود قوانین ثبت تعهد، عملکرد گواهی آماده پیوند T را در درجه اول از دست می دهد
[ترجمه گوگل]در تعهد تبت (اوراق قرضه خزانه داری) بازپرداخت، فقدان قوانین ثبت تعهدات باعث می شود که عملکرد گواهی آماده از T-bond به طور عمده از دست برود
[ترجمه گوگل]در تعهد تبت (اوراق قرضه خزانه داری) بازپرداخت، فقدان قوانین ثبت تعهدات باعث می شود که عملکرد گواهی آماده از T-bond به طور عمده از دست برود
8. Zero coupon repurchase convertible bond can resolve the question.
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه تبدیل خرید مجدد کوپن می تواند این پرسش را حل کند
[ترجمه گوگل]پیوند تبدیل کوپن صفر می تواند این سوال را حل کند
[ترجمه گوگل]پیوند تبدیل کوپن صفر می تواند این سوال را حل کند
9. This was the sixth bilateral repurchase agreement signed with central banks in the region.
[ترجمه ترگمان]این ششمین قرارداد خرید مجدد دو جانبه با بانک های مرکزی منطقه بود
[ترجمه گوگل]این ششمین توافق بازپرداخت دوجانبه با بانک های مرکزی منطقه بود
[ترجمه گوگل]این ششمین توافق بازپرداخت دوجانبه با بانک های مرکزی منطقه بود
10. Government security trader takes repurchase agreement as short term borrowing instruments, it often is form of overnight money.
[ترجمه ترگمان]تاجر امنیت دولتی قرارداد خرید مجدد را به عنوان ابزار قرض گرفتن کوتاه مدت می گیرد که اغلب شکل پول یک شبه است
[ترجمه گوگل]معامله گر امنیتی دولتی، توافقنامه را به عنوان ابزارهای قرض گرفتن کوتاه مدت بازپرداخت می کند، و اغلب به شکل پول یک شبه است
[ترجمه گوگل]معامله گر امنیتی دولتی، توافقنامه را به عنوان ابزارهای قرض گرفتن کوتاه مدت بازپرداخت می کند، و اغلب به شکل پول یک شبه است
11. The company looks to moderate its share repurchase program.
[ترجمه ترگمان]شرکت به نظر می رسد که برنامه خرید مجدد سهم خود را تعدیل کند
[ترجمه گوگل]این شرکت به دنبال برنامه خرید سهام خود می باشد
[ترجمه گوگل]این شرکت به دنبال برنامه خرید سهام خود می باشد
12. The Fed is already testing another tool, reverse repurchase agreements, in which the central bank sells securities from its portfolio with an agreement to buy them back later.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی از قبل ابزار دیگری را آزمایش کرده است، قراردادهای خرید مجدد را معکوس می کند که در آن بانک مرکزی اوراق بهادار را از کیف خود به همراه یک توافق برای خرید مجدد آن ها می فروشد
[ترجمه گوگل]بانک فدرال قبلا یک ابزار دیگر، قراردادهای بازپرداخت معکوس را که در آن بانک مرکزی از اوراق بهادار خود با اوراق قرضه خریداری می کند، بازپرداخت می کند
[ترجمه گوگل]بانک فدرال قبلا یک ابزار دیگر، قراردادهای بازپرداخت معکوس را که در آن بانک مرکزی از اوراق بهادار خود با اوراق قرضه خریداری می کند، بازپرداخت می کند
13. In secondary market, lending, trading and bond repurchase have also increased significantly.
[ترجمه ترگمان]در بازار ثانویه، وام دادن، معامله و خرید مجدد اوراق قرضه به طور قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در بازار ثانویه، وام، تجارت و بازپرداخت اعتبار نیز به طور قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در بازار ثانویه، وام، تجارت و بازپرداخت اعتبار نیز به طور قابل توجهی افزایش یافته است
14. You can avoid this fate by paying more attention to managing trial and repurchase than awareness.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با پرداخت توجه بیشتر به مدیریت آزمون و خرید مجدد از آگاهی، از این سرنوشت دوری کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید این سرنوشت را با توجه به مدیریت محاکمه و بازپرداخت بیشتر از آگاهی، اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید این سرنوشت را با توجه به مدیریت محاکمه و بازپرداخت بیشتر از آگاهی، اجتناب کنید
پیشنهاد کاربران
خرید مجدد
بازخرید
Buyback , بیع متقابل
دوباره خرید کردن
باز خرید
repurchase agreement
قرارداد بازخرید
repurchase agreement
قرارداد بازخرید
کلمات دیگر: