کلمه جو
صفحه اصلی

inherently


بطور ذاتی، بطور ماندگار

انگلیسی به انگلیسی

• innately, essentially, intrinsically

جملات نمونه

1. A collapse into new forms of fascism is inherently unlikely in any Western democracy.
[ترجمه ترگمان]سقوط در اشکال جدید فاشیسم در هیچ دموکراسی غربی بعید به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]فروپاشی به اشکال جدید فاشیسم در هر دموکراسی غربی بعید است

2. There's nothing inherently wrong with his ideas.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ذاتا اشتباهی در افکارش وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ذاتا با ایده هایش اشتباه نیست

3. There is nothing inherently unacceptable in these proposals.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ذاتا قابل پذیرش در این پیشنهادها نیست
[ترجمه گوگل]در این پیشنهادات هیچ چیز غیر قابل قبول وجود ندارد

4. The judge decided the evidence was inherently weak and inconsistent.
[ترجمه ترگمان]قاضی به این نتیجه رسید که این مدرک ذاتا ضعیف و متناقض است
[ترجمه گوگل]قاضی تصمیم گرفت که مدارک ذاتا ضعیف و متناقض باشد

5. Firefighting is an inherently dangerous occupation.
[ترجمه ترگمان]آتش نشانی یک شغل ذاتا خطرناک است
[ترجمه گوگل]آتش نشانی اشغال ذاتا خطرناک است

6. There is nothing inherently improbable in the idea.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ذاتا غیر محتمل در این ایده وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در این ایده هیچ چیز ذاتا نامطلوب نیست

7. All business activities are inherently risky.
[ترجمه ترگمان]تمام فعالیت های تجاری ذاتا خطرناک هستند
[ترجمه گوگل]تمام فعالیت های تجاری ذاتا خطرناک است

8. The world is inherently uncertain.
[ترجمه ترگمان]جهان ذاتا نامطمئن است
[ترجمه گوگل]جهان ذاتا نامشخص است

9. There was nothing inherently wrong with that idea, either-the bay and the Delta normally can use all the growing cotton.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ذاتا اشتباهی در این ایده وجود نداشت - خلیج و دلتا به طور طبیعی می توانند از همه پنبه در حال رشد استفاده کنند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ذاتا با این ایده اشتباه نبود، یا خلیج فارس و دلتا به طور معمول می توانست از همه پنبه رو به رشد استفاده کند

10. The idea that most singles are inherently unmarriageable and the divorced unstable fails to explain the same pattern of afflictions among widowers.
[ترجمه ترگمان]این ایده که اغلب افراد مجرد ذاتا unmarriageable و مطلقه هستند، نتوانسته اند همان الگویی را که در میان مردان widowers وجود دارد را توضیح دهند
[ترجمه گوگل]این ایده که اکثریت تک آهنگها به طور ذاتی غیرقابل پذیرش هستند و بی ثبات بودن طلاق می دهد، نمیتواند همان الگوی ترس و وحشت را در بین ورزشکاران توضیح دهد

11. The me, being inherently fictional in nature, provides only arbitrary guidance to the speaking subject.
[ترجمه ترگمان]من که ذاتا تخیلی در طبیعت هستم، تنها راهنمایی دل خواه برای موضوع صحبت کردن فراهم می کند
[ترجمه گوگل]من، ذاتا در طبیعت داستانی، تنها راهنمایی دلخواه را برای موضوع صحبت می کند

12. Despite the problems, old brick rowhouses are not inherently dangerous.
[ترجمه ترگمان]با وجود این مشکلات، rowhouses آجری قدیمی ذاتا خطرناک نیستند
[ترجمه گوگل]علیرغم مشکلات، آجرهای قدیمی آجر از لحاظ ذاتی خطرناک نیستند

13. Such a procedure interferes with the inherently bottom-up nature of the GRE process.
[ترجمه ترگمان]چنین روشی با ماهیت ذاتا بالا از فرآیند gre تداخل می کند
[ترجمه گوگل]چنین روندی با ماهیت ذات پایین به بالا از روند GRE مواجه می شود

14. The group selectionist argument is inherently appealing-we are immersed in the ethic of team spirit and charity.
[ترجمه ترگمان]بحث گروهی ذاتا جذاب است - ما در اخلاق روحیه تیمی و خیریه غوطه ور شده ایم
[ترجمه گوگل]استدلال انتخابگر گروهی ذاتا جذاب است - ما در اخلاق روحیه تیم و خیریه غوطه ور هستیم

15. Senators who refused to conform to these inherently conservative norms were condemned to ineffectiveness.
[ترجمه ترگمان]سناتورها که از مطابقت با این قواعد ذاتا محافظه کارانه خودداری کردند، محکوم به ناکارآمدی شدند
[ترجمه گوگل]سناتورهایی که حاضر به انطباق با این هنجارهای ذهنی محافظه کار نبودند، به ناکارآمدی محکوم شدند

پیشنهاد کاربران

ذاتاً

این ( قید ) است.


اساسا، از اساس، از بیخ و بن، از ریشه

به طور خود به خودی

به گونه ی سرشتین


کلمات دیگر: