کلمه جو
صفحه اصلی

frame of reference


مبنای داوری، ملاک، چارچوب سنجش، چارچوب داوری

انگلیسی به فارسی

مبنای داوری، ملاک، چارچوب سنجش، چارچوب داوری


چارچوب مرجع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any set of concepts or standards within which facts or ideas are related.
مشابه: light

• a frame of reference is a particular set of beliefs, ideas, or observations on which you base your judgement of things.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] چارچوب مرجع مجموعه ای از خطوط یا سطوح که به عنوان مرجع برای تعریف مختصات یک نقطه ی ثابت یا متحرک به کار می روند.
[ریاضیات] دستگاه مرجع

جملات نمونه

1. It is easy to choose our own frame of reference and attack any ideas that do not fit it.
[ترجمه ترگمان]انتخاب چارچوب مرجع خودمان و حمله به هر ایده ای که مناسب نباشد آسان است
[ترجمه گوگل]آسان است که مرجع خود را انتخاب کنید و هر ایده ای را که مناسب آن نیست، حمله کنید

2. She used her work experience as a frame of reference for her teaching.
[ترجمه ترگمان]او از تجربه کاری خود به عنوان چارچوب مرجعی برای تدریس استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از تجربه کار خود به عنوان یک مرجع برای آموزش او استفاده کرد

3. People interpret events within their own frame of reference.
[ترجمه ترگمان]مردم وقایع را در چارچوب مرجع خود تفسیر می کنند
[ترجمه گوگل]مردم حوادث را در قالب مرجع خود تفسیر می کنند

4. All this is quite unexpected in the modern frame of reference.
[ترجمه ترگمان]همه اینها در چارچوب مدرن مرجع کاملا غیر منتظره است
[ترجمه گوگل]همه اینها در قالب مرجع مدرن کاملا غیر منتظره است

5. Models provide a shared frame of reference for people from different cultural backgrounds.
[ترجمه ترگمان]مدل ها یک چارچوب مشترک از مرجع برای افرادی از زمینه های فرهنگی مختلف فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]مدل ها یک فریم مرجع مشترک برای افرادی از پیشینه های فرهنگی مختلف ارائه می دهند

6. Each frame of reference is constructed largely through cultural influences. Broadly speaking there are four possible approaches: Isolation.
[ترجمه ترگمان]هر چارچوب مرجع تا حد زیادی از طریق تاثیرات فرهنگی ساخته شده است به طور کلی چهار رویکرد ممکن وجود دارد: انزوا
[ترجمه گوگل]هر فریم مرجع به طور عمده از طریق تأثیرات فرهنگی ساخته می شود به طور کلی، چهار روش ممکن وجود دارد: جداسازی

7. I would like to put him in a frame of reference and comparison.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم او را در چارچوب مرجع و مقایسه قرار دهم
[ترجمه گوگل]من می خواهم او را در قالب مرجع و مقایسه قرار دهم

8. Each frame of reference is constructed largely through cultural influences.
[ترجمه ترگمان]هر چارچوب مرجع تا حد زیادی از طریق تاثیرات فرهنگی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]هر فریم مرجع به طور عمده از طریق تأثیرات فرهنگی ساخته می شود

9. We choose our frame of reference and attack something for not fitting it.
[ترجمه ترگمان]ما چارچوب مرجع خود را انتخاب کرده و به چیزی حمله می کنیم که مناسب نباشد
[ترجمه گوگل]ما از مرجع ما برای انتخاب آن استفاده می کنیم و چیزی را حمله می کنیم

10. Sony, though, has an indelible frame of reference: the Betamax.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سونی چارچوب ماندگاری از مرجع دارد: the
[ترجمه گوگل]Sony، با این حال، دارای یک قاب قابل استفاده از مرجع: Betamax

11. Their responses provide frame of reference for a possible interpretation of modernism and the avantgarde art.
[ترجمه ترگمان]پاسخ های آن ها چارچوب مرجعی برای تفسیر ممکن از مدرنیسم و هنر avantgarde فراهم می کند
[ترجمه گوگل]پاسخ های آنها مرجع مرکزی برای تفسیر احتمالی مدرنیزاسیون و هنر آوانگارد می باشد

12. Simply change the frame of reference, you see how much human can do.
[ترجمه ترگمان]به سادگی کادر مرجع را تغییر دهید، شما می بینید که چقدر انسان می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]به سادگی مرجع مرجع را تغییر دهید، می بینید چقدر انسان می تواند انجام دهد

13. God answered, " In my frame of reference, it's about a minute, "
[ترجمه ترگمان]خداوند پاسخ داد: \"در چارچوب مرجع من، حدود یک دقیقه است\"
[ترجمه گوگل]خدا پاسخ داد: 'در یک مرجع من، حدود یک دقیقه است'

14. The psychology of TCM must found the personality frame of reference supervised by primordial shen.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی TCM باید چارچوب شخصیتی مرجع نظارت شده توسط shen اولیه را پیدا کند
[ترجمه گوگل]روانشناسی TCM بایستی فریم مرجع شخصیتی را که تحت نظارت اولیه شان قرار دارد، پیدا کند

15. Even if, the state adopt homology frame of reference, differ states adoptive different standard.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر، دولت چارچوب homology از مرجع را اتخاذ کند، حالت های متفاوتی را با استاندارد متفاوتی اقتباس می کند
[ترجمه گوگل]حتی اگر دولت هماهنگی مرجع مرجع را اتخاذ کند، دولت های متداول مختلف را پذیرفته اند

پیشنهاد کاربران

سیستم توزیعی

مبنای قضاوت

frame of reference ( فیزیک )
واژه مصوب: چارچوب مرجع
تعریف: دستگاه مختصات برای نسبت دادن زمان و مکان به یک رویداد


کلمات دیگر: