شمارش شده، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
enumerated
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] شمارش و معین شده
پیشنهاد کاربران
احصا شده
معین
ذکر شده، برشمرده
کلمات دیگر:
شمارش شده، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن