1. Don't break in when he is telling the story.
[ترجمه GilrHarry] میان حرفش نپر وقتی او دارد داستان میگویید
[ترجمه ترگمان]وقتی داستان را تعریف می کند از هم جدا نشوید
[ترجمه گوگل]در زمانی که او داستان را می گوید شکست نمی خورد
2. The lawyer requested a break in the court case, but the judge demurred.
[ترجمه ترگمان]وکیل درخواست شکستن پرونده دادگاه را کرد، اما قاضی درنگ کرد
[ترجمه گوگل]وکیل در جلسه دادگاه شکایتی را درخواست کرد، اما قاضی اذعان کرد
3. It takes a new secretary one month to break in.
[ترجمه ترگمان]یک ماه طول می کشد تا یک منشی جدید وارد شود
[ترجمه گوگل]یک دبیرخانه جدید به یک شغل جدید نیاز دارد
4. Dad would occasionally break in with an amusing comment.
[ترجمه ترگمان]بابا گاهی با یک نظر سرگرم کننده وارد اتاق می شد
[ترجمه گوگل]پدر گاهی اوقات با یک نظر سرگرم کننده درگیر می شود
5. It was her second break in the set.
[ترجمه ترگمان]این دومین فرصت او در صحنه بود
[ترجمه گوگل]دومین شکست او در مجموعه بود
6. Nothing that might lead to a break in the deadlock has been discussed yet.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ممکن است منجر به شکستن بن بست شود هنوز مورد بحث قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]هیچ چیزی که ممکن است منجر به شکستن قفل شود، مورد بحث قرار گرفته است
7. He got his first big break in 199
[ترجمه ترگمان] اون اولین فرصت بزرگ رو توی ۱۹۹ گرفته
[ترجمه گوگل]اولین شکست بزرگ او در سال 199 بود
8. Please don't break in on our conversation.
[ترجمه ترگمان]لطفا بحث ما رو قطع نکن
[ترجمه گوگل]لطفا در گفتگوی ما شک نکنید
9. A sudden break in the cloud allowed rescuers to spot Michael Benson.
[ترجمه ترگمان]شکستن ناگهانی در ابر به امدادگران اجازه داد تا مایکل بنسون را تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]شکست ناگهانی ابر اجازه داد که نجات دهندگان مایکل بنسون را کنار بگذارند
10. The firefighters had to break in to rescue them.
[ترجمه ترگمان]مامورین آتش نشانی مجبور شده بودند تا آن ها را نجات دهند تا آن ها را نجات دهند
[ترجمه گوگل]آتش نشانان مجبور بودند برای نجات آنها شلیک کنند
11. She longed to break in on their conversation but didn't want to appear rude.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست صحبت های آن ها را قطع کند، اما نمی خواست گستاخانه به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت که در مکالمه خود شکست بخورد اما نمی خواست بی ادبانه ظاهر شود
12. We had a weekend break in New York.
[ترجمه ترگمان]ما تعطیلات آخر هفته رو در نیویورک داشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک تعطیلات آخر هفته در نیویورک داشتیم
13. There is a break in the water pipe.
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در لوله آب وجود دارد
[ترجمه گوگل]استراحت در لوله آب وجود دارد
14. We needed the break in order to recharge.
[ترجمه ترگمان]برای شارژ مجدد به استراحت نیاز داشتیم
[ترجمه گوگل]ما برای شکستن نیاز داشتیم
15. What right have you to break in here and search?
[ترجمه ترگمان]واسه چی اومدی اینجا و جستجو رو شروع کنی؟
[ترجمه گوگل]شما چه نقشی در اینجا دارید و به دنبال آن هستید؟