1. Collimate and coupling technique is the key technology of MOEMS optical array.
[ترجمه ترگمان]تکنیک جفت سازی و جفت سازی، فن آوری کلیدی آرایه نوری MOEMS می باشد
[ترجمه گوگل]تکنیک Collimate و Coupling تکنولوژی کلیدی آرایه نوری MOEMS است
2. International luxury brands collimate Chinese market, luxury-related expositions turn to be China-hosted, and the scale of luxury consumption of China bounded into worldly tops.
[ترجمه ترگمان]برنده ای بین المللی لوکس، بازار چین، نمایشگاه های مرتبط با تجمل، به مقصد چین - میزبان، و مقیاس مصرف تجملی چین محدود به قله های دنیوی
[ترجمه گوگل]مارک های لوکس بین المللی، بازار چین را تحریک می کنند، نمایشگاه های مربوط به لوکس به میزبانی چین می رسند، و مقادیر مصرف لوکس چین محدود به توپ های جهان می شود
3. An incandescent bulb and fiber were used to collimate light into this speedometer indicator.
[ترجمه ترگمان]از یک لامپ رشته ای و از فیبر برای روشن کردن نور به این شاخص speedometer استفاده شد
[ترجمه گوگل]لامپ رشته ای و فیبر برای نوردهی به این شاخص سرعت سنج استفاده شده است
4. The non-spherical lens is another shaping system that is used to collimate the beam of LD, and the theoretic performance could be perfect.
[ترجمه ترگمان]لنز غیر کروی یک سیستم شکل دهی دیگر است که برای تنظیم پرتو LD استفاده می شود، و عملکرد نظری می تواند کامل باشد
[ترجمه گوگل]لنز غیر کروی یکی دیگر از سیستم های شکل گیری است که برای پرتاب LD استفاده می شود و عملکرد نظری می تواند کامل باشد
5. An optical pickup generates spherical aberration in a laser light emitted from a semiconductor laser becoming a light source by moving, in the direction of the optical path, a collimate lens.
[ترجمه ترگمان]یک وانت نوری، محرک جبری کروی در نور لیزری ساطع شده از لیزر نیمه هادی به یک منبع نور با حرکت، در جهت مسیر نوری، یک لنز collimate ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]وانت نوری موجب ایجاد نوری کروی در یک نور لیزر شده از یک لیزر نیمه هادی می شود که به وسیله ی حرکت در جهت مسیر نوری، یک لنز collief، تبدیل به یک منبع نور می شود
6. By using the light ray vector method, the elliptic-section cylinder lenses have been designed to collimate the semiconductor laser beam.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش بردار اشعه نور، لنزهای سیلندر مقطع بیضوی برای collimate پرتوی لیزری نیمه هادی طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش نوری ray ray ray، لنزهای سیلندر بخش نازک طراحی شده اند تا پرتو لیزر نیمه هادی را خنثی کنند
7. Today's LEDs have reflector cups and focusing optics to focus and collimate their output.
[ترجمه ترگمان]از LED بر روی فنجان ها و optics فوکوس شده برای تمرکز و استفاده مجدد از خروجی خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]LED های امروز دارای فنجان های بازتابنده و اپتیک های متمرکز برای تمرکز و تحویل خروجی خود هستند
8. Dr. Donald Frush, chief of pediatric radiology at the Duke University School of Medicine, said that failing to properly cone, or collimate, the radiation was rare.
[ترجمه ترگمان]دکتر دونالد Frush، رئیس رادیولوژی کودکان در دانشکده پزشکی دانشگاه دوک، گفت که عدم دسترسی به این مخروط یا collimate، به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]دکتر دونالد فراش، رئیس بخش رادیولوژی کودکان در دانشکده پزشکی دانشگاه دوک، گفت که ناکامی در صحیح مخروطی یا کولیت، تابش نادر است
9. To meet the technical requirements of KM6 solar simulator optical adjustment system, two kinds of schemes are put forward to collimate the semiconductor laser beam.
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن نیازمندی های فنی یک سیستم تنظیمات نوری شبیه ساز نوری KM۶، دو نوع طرح به جلو فرستاده می شود تا پرتوی لیزری نیمه هادی تشکیل شود
[ترجمه گوگل]برای برآوردن نیازهای فنی سیستم تنظیم نور نوری شبیه ساز خورشیدی KM6، دو نوع طرح برای پرتاب لیزر نیمه هادی ارائه می شود
10. In this OPU, we use a triplet lens to collimate the laser beam.
[ترجمه ترگمان]در این OPU، ما از یک لنز سه گانه برای collimate پرتوی لیزری استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]در این OPU، از یک لنز سه گانه برای پرتو لیزر استفاده می کنیم
11. The primary function of the optical transmit antenna is to collimate far-field divergence of the laser beam and reduce the size of the laser beam in .
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی آنتن انتقال نوری، واگرایی میان می دانی اشعه لیزر و کاهش اندازه پرتو لیزر در این آنتن ها است
[ترجمه گوگل]عملکرد اصلی آنتن فرستنده نوری این است که با انحراف دوربرد پرتو لیزر فاصله بگیرد و اندازه پرتو لیزر را کاهش دهد
12. With the computer simulation, the elliptic section cylinder lenses have been designed and used to collimate the semi-conductor laser beam .
[ترجمه ترگمان]با شبیه سازی کامپیوتری، لنزهای cylinder بخش بیضوی طراحی شده اند و برای collimate پرتوی لیزری نیمه رسانای مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]با شبیه سازی کامپیوتری، لنزهای سیلندر بخش بیضوی طراحی شده اند و برای پرتاب لیزر نیمه هادی استفاده می شوند
13. O says there is already evidence of hales problems related to collimate change .
[ترجمه ترگمان]او می گوید در حال حاضر شواهدی از مشکلات hales مربوط به تغییر جنسیت وجود دارد
[ترجمه گوگل]O می گوید که در حال حاضر شواهد نشان می دهد که مشکلات زیادی در ارتباط با تغییرات تحریم وجود دارد
14. The lens may take a variety of shapes, including Fresnel features, and may focus, collimate, or defocus the ultrasonic energy.
[ترجمه ترگمان]این لنز ممکن است انواع مختلفی از جمله Fresnel (Fresnel)را در نظر بگیرد و ممکن است تمرکز، collimate یا defocus کردن انرژی مافوق صوت باشد
[ترجمه گوگل]لنز ممکن است شکل های مختلفی از جمله ویژگی های فرنل داشته باشد و ممکن است انرژی اولتراسونیک را متمرکز کند، متمرکز شود یا خنثی کند