کلمه جو
صفحه اصلی

classified


معنی : سری، مرتب، رده بندی شده
معانی دیگر : رده بندی شده، سری

انگلیسی به فارسی

طبقه بندی شده، سری، رده بندی شده، مرتب


رده‌بندی‌شده، سری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: arranged or ordered in classes.
مشابه: assorted

(2) تعریف: of highly restricted availability.
مشابه: secret

- classified documents
[ترجمه ترگمان] اسناد طبقه بندی شده
[ترجمه گوگل] اسناد طبقه بندی شده

(3) تعریف: of or relating to newspaper advertisements that are grouped together and in small print.

- the classified section of the paper
[ترجمه ترگمان] بخش طبقه بندی شده این مقاله
[ترجمه گوگل] بخش طبقه بندی شده مقاله

• grouped, sorted, systematically arranged; secret, confidential
classified information or weapons are kept secret by a government and revealed only to a few people who have official permission.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دسته بندی شده - طبقه بندی شده
[برق و الکترونیک] طبقه بندی شده حاوی اطلاعاتی که افشای آنها ممنوع است .

مترادف و متضاد

top-secret


Synonyms: confidential, private, restricted, secret


سری (صفت)
back-door, cryptic, arcane, esoteric, classified, secretive, undercover, mysterious, occult, hush-hush

مرتب (صفت)
straight, trim, classified, put in order, arranged, ordered, regular, neat, tidy, orderly, methodic, shipshape, regulated, well-groomed

رده بندی شده (صفت)
classified

جملات نمونه

1. classified information was leaked to the press
اطلاعات محرمانه به جراید درز کرد.

2. he classified the letters and put each group in a separate folder
او نامه ها را دسته بندی کرد و هر دسته را در یک پوشه ی سوا قرار داد.

3. highly classified documents
اسناد بسیار محرمانه

4. spiders are classified under arachnids
عنکبوت ها زیر برنام (تحت عنوان) تنندویان رده بندی می شوند.

5. they assorted and classified the fossils
آنها سنگواره ها را جور و طبقه بندی کردند.

6. The books in the library are classified by/according to subject.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها در کتابخانه براساس موضوع دسته بندی می شوند
[ترجمه گوگل]کتاب ها در کتابخانه بر اساس موضوع / طبقه بندی شده اند

7. Her latest film is classified/rated PG.
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او classified \/ rated است
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او طبقه بندی شده / رتبه بندی PG است

8. These can be classified under five headings.
[ترجمه ترگمان]این ها را می توان با ۵ عنوان طبقه بندی کرد
[ترجمه گوگل]اینها را می توان تحت پنج عنوان طبقه بندی کرد

9. Patients are classified into three categories.
[ترجمه ترگمان]بیماران به سه دسته تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]بیماران به سه دسته تقسیم می شوند

10. The classified advertisements are on page 2
[ترجمه ترگمان]تبلیغات طبقه بندی شده در صفحه ۲ هستند
[ترجمه گوگل]تبلیغات طبقه بندی شده در صفحه 2 است

11. Families are classified according to the father's occupation.
[ترجمه ترگمان]خانواده ها براساس اشغال پدر طبقه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]خانواده ها براساس شغل پدر طبقه بندی می شوند

12. Thousands of classified documents have now been declassified.
[ترجمه ترگمان]هزاران سند طبقه بندی شده در حال حاضر declassified بوده اند
[ترجمه گوگل]هزاران اسناد طبقه بندی شده در حال حاضر محرمانه شده اند

13. This information has been classified top secret.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات محرمانه طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]این اطلاعات طبقه بندی شده است

پیشنهاد کاربران

محرمانه

طبقه بندی

سرّی، محرمانه

ستون

اعلامیه

طبقه بندی == Categorized

1. Their revealing classified information to an uncleared person was a very black - and - white issue.
افشای اطلاعات طبقه بندی شده آنها برای یک شخص فاقد اعتبار یک مسئله بسیار سیاه و سفید بود.
2. The leak of secret or classified information is also troubling the Government.
درز اطلاعات سری یا محرمانه نیز دولت را نگران کرده است.
3. I can't talk about it due to its highly classified nature.
به دلیل ماهیت بسیارسری اش نمی توانم در مورد آن صحبت کنم.
4. Justice gets about 50 such complaints from the CIA each year about leaks of classified information and few ever get beyond a preliminary investigation.
دادگستری سالانه حدود 50 شکایت از CIA در مورد نشت اطلاعات رده بندی شده دریافت می کند و تعداد کمی از آنها از تحقیقات مقدماتی فراتر می روند.
5. But one day, scanning the classified ads in The Minneapolis Tribune, she saw a job opportunity that appealed to her.
اما یک روز ، با مرور اجمالی تبلیغات دسته بندی شده در روزنامه مینیاپولیس ، او فرصتی شغلی را دید که مورد توجه او قرار گرفت.
6. Using this device he was able to store hundreds of thousands of classified documents in decrypted form.
وی با استفاده از این دستگاه توانست صدها هزار اسناد طبقه بندی شده را به صورت رمزگشایی شده ذخیره کند.

Classified ( adj ) = طبقه بندی شده، رده بندی شده، دسته بندی شده، سری، محرمانه

classified tax = مالیات طبقه بندی شده
classified ads = آگهی دسته بندی شده
classified data = داده های رده بندی شده
classified material = مطالب طبقه بندی شده
classified documents = اسناد طبقه بندی شده
classified advertising = آگهی تبلیغاتی دسته بندی شده

معانی دیگر >>>>> جور شده


محرمانه، سری


کلمات دیگر: