کلمه جو
صفحه اصلی

emi

انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "electromagnetic interference."

• disruption of the operation of electrical devices which is caused by the presence of electromagnetic radiation

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] electromagnetic interference-تداخل الکترومغناطیسی [ ای ام آی] نوعی اختلال الکترومغناطیسی که توسط منابع تابنده و فرستنده نظیر تخلیه الکتروستاتیکی ( ای اس دی) . آذرخش، رادار، سیگنالهای رادیو و تلویزیونی، موتورهای جاروبک دار، و خطوط نیرو تولید می شود. این تداخل، ولتاژهای نامطلوبی را در مدارهای الکترونیکی ایجاد می کند و منجر به خرابی و آسیب دیدگی قطعات می شود . برای حفاظت در برابر « ای ام آی» باید از حفاظهای الکتریکی ،پالایه ها، و حذف کننده های سیگنالهای گذرا استفاده کرد.

جملات نمونه

1. Thorn EMI owns the rights to music from many top Broadway shows.
[ترجمه ترگمان]Thorn EMI دارای حق پخش موسیقی از بسیاری از نمایش های برادوی است
[ترجمه گوگل]Thorn EMI حقوق موسیقی را از بسیاری از نمایشهای برادوی بالا برخوردار است

2. The main EMI and EMC approaches were pointed out in designing machine tool numerical control system.
[ترجمه ترگمان]The اصلی و رویکردهای EMC در طراحی سیستم کنترل عددی ابزار ماشین اشاره شد
[ترجمه گوگل]روشهای اصلی EMI و EMC در طراحی سیستم کنترل عددی ماشین ابزار اشاره شده است

3. To reduce the EMI, reverse reset of the diode are studied, and design way about spike-killers and saturable inductors witch can suppress voltage and current spikes are showed.
[ترجمه ترگمان]به منظور کاهش EMI، بازسازی معکوس of مورد مطالعه قرار می گیرد و روش طراحی در مورد killers spike و saturable inductors می تواند ولتاژ و spikes فعلی را مهار کند
[ترجمه گوگل]برای کاهش EMI، بازنشانی معکوس دیود مورد بررسی قرار می گیرد، و روش طراحی در مورد سنسورهای قوس الکتریکی و القایی های اشباع شده، می تواند ولتاژ و سنسورهای جریان را کاهش دهد

4. The EMI power line filter is a primary tool available to the designed of electronic equipment for EMC design.
[ترجمه ترگمان]فیلتر خط انتقال توان یک ابزار اصلی برای طراحی تجهیزات الکترونیکی طراحی EMC است
[ترجمه گوگل]فیلتر خط قدرت EMI یک ابزار اولیه برای طراحی تجهیزات الکترونیکی برای طراحی EMC است

5. She landed a contract with record label EMI.
[ترجمه ترگمان]او قراردادی را با لیبل record ثبت کرد
[ترجمه گوگل]او قراردادی را با رکورد EMI به دست آورد

6. It is desiderate to improve competitiveness of Liaoning EMI under that situation.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که قابلیت رقابت در استان لیائونینگ تحت این وضعیت بهبود پیدا می کند
[ترجمه گوگل]این امر مطلوب است تا رقابت لیائونینگ EMI را در این وضعیت بهبود بخشد

7. Draw up unit worldwide EMI & EMS certify & standards introduce and approval.
[ترجمه ترگمان]طراحی واحد سطح جهانی ای ام اس ای ام اس ای ای ام اس ای، استانداردهای & را تایید و تایید می کند
[ترجمه گوگل]EMI * EMS certify * را در سراسر جهان طراحی و تایید نمایید

8. The infrared low-attitude early-warning system, which uses the passive mode to detect the target, can resist the Electro Magnetic Interference (EMI).
[ترجمه ترگمان]سیستم هشدار زودهنگام attitude مادون قرمز، که از حالت انفعالی برای تشخیص هدف استفاده می کند، می تواند در برابر تداخل الکترومغناطیسی متغیر (EMI)مقاومت کند
[ترجمه گوگل]سیستم اخطار هشدار مادون قرمز کم نگرش، که از حالت غیرفعال برای شناسایی هدف استفاده می کند، می تواند از تداخل الکترو مغناطیسی (EMI) مقاومت کند

9. At last, EMI filter is designed for restraining the conducted interference of inverter.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، EMI برای مهار تداخل ناشی از معکوس کننده معکوس طراحی شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، فیلتر EMI برای جلوگیری از دخالت انجام شده اینورتر طراحی شده است

10. Based on the conducted EMI, modeling approaches of power semiconductor, passive component and PCB are related.
[ترجمه ترگمان]با توجه به the اجرا شده، مدل سازی رویکردهای مدل سازی قدرت نیمه هادی، اجزای غیرفعال و هیات کریکت پاکستان مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]بر اساس EMI انجام شده، رویکرد مدل سازی نیمه هادی قدرت، اجزای غیر فعال و PCB مرتبط است

11. The experimental(results) show that the EMI level of the integrated motor system has an obvious attenuation after adding snubber and filter.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی (نتایج)نشان می دهد که سطح EMI سیستم حرکتی یکپارچه پس از اضافه کردن snubber و فیلتر افت آشکاری دارد
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی (نتایج) نشان می دهد که سطح EMI سیستم موتور یکپارچه پس از اضافه کردن فیلتر و snubber به شدت کاهش می یابد

12. At last integrated EMI filter is realized and propose several ways to reduce the parasitic parameter.
[ترجمه ترگمان]در نهایت یک فیلتر EMI یکپارچه تشخیص داده می شود و چندین روش را برای کاهش پارامتر پارازیتی پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]در آخرین فیلتر EMI یکپارچه متوجه شدیم و چند راه برای کاهش پارازیت را پیشنهاد می کنیم

13. The CBFS series is a 3 terminal EMI Suppressor Filter based on multilayer chip capacitor technology.
[ترجمه ترگمان]مجموعه CBFS یک فیلتر ۳ suppressor است که بر پایه فن آوری خازن chip چند لایه قرار دارد
[ترجمه گوگل]سری CBFS یک ترمینال EMI Suppressor Filter 3 است که بر اساس تکنولوژی خازن تراشه چند لایه است

14. The performances of the two kinds of EMI PMTs are described here.
[ترجمه ترگمان]اجرای دو نوع از EMI PMTs در اینجا توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]عملکرد دو نوع EMI PMI در اینجا شرح داده شده است

15. The electromagnetic interference (EMI) is an important problem in microwave system which is caused by harmonic radiations in most cases.
[ترجمه ترگمان]تداخل الکترومغناطیسی یک مساله مهم در سیستم مایکروویو است که در اکثر موارد توسط تشعشعات هارمونیک ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]تداخل الکترومغناطیسی (EMI) یک مشکل مهم در سیستم مایکروویو است که در اکثر موارد بوسیله اشعه های هارمونیک ایجاد می شود

پیشنهاد کاربران

abbreviation of "Equated Monthly Installment. "
اجاره ماهانه

equated monthly installment
اقساط ماهانه


کلمات دیگر: