شکل گرفتن، دیس دار شدن
take form
شکل گرفتن، دیس دار شدن
انگلیسی به فارسی
شکل بگیر
جملات نمونه
1. Trees and hedges started to take form as the fog cleared.
[ترجمه ترگمان]درخت ها و پرچین ها به محض روشن کردن مه شروع به شکل گیری کردند
[ترجمه گوگل]درختان و حجاب ها شروع به شکل گرفتن به عنوان مه شناسایی کردند
[ترجمه گوگل]درختان و حجاب ها شروع به شکل گرفتن به عنوان مه شناسایی کردند
2. In her body a new life was taking form.
[ترجمه ترگمان]در بدنش زندگی جدیدی شکل می گرفت
[ترجمه گوگل]در بدن او یک زندگی جدید در حال شکل گرفتن بود
[ترجمه گوگل]در بدن او یک زندگی جدید در حال شکل گرفتن بود
3. As plans took form in her mind, she realized the need for an accomplice.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نقشه در ذهنش شکل می گرفت، متوجه شد که نیاز به شریک بودن دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که برنامه ها در ذهن او شکل گرفت، او نیاز به یک همدلی را درک کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که برنامه ها در ذهن او شکل گرفت، او نیاز به یک همدلی را درک کرد
4. The womb represents the very first place in which life takes form.
[ترجمه ترگمان]رحم جایگاه اول را نشان می دهد که در آن زندگی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]رحم اولین جایگاهی است که زندگی در آن شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]رحم اولین جایگاهی است که زندگی در آن شکل می گیرد
5. The face of Mrs Lisbon took form in the dimness.
[ترجمه ترگمان]چهره خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
[ترجمه گوگل]صورت خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
[ترجمه گوگل]صورت خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
6. As they chatted, the idea of a holiday together gradually took form.
[ترجمه ترگمان]همچنان که با هم گپ می زدند، به تدریج فکر یک روز تعطیلی به تدریج شکل گرفت
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتند، ایده تعطیلات به تدریج شکل گرفت
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتند، ایده تعطیلات به تدریج شکل گرفت
7. In this faded house among the ferns, a bright idea was inevitably taking form.
[ترجمه ترگمان]در این خانه که بین سرخس ها و سرخس ها قرار داشت، فکر درخشانی به سر می برد
[ترجمه گوگل]در این خانه فاسد شده در میان سرخسها، یک ایده ی درخشان ناگزیر شکل گرفت
[ترجمه گوگل]در این خانه فاسد شده در میان سرخسها، یک ایده ی درخشان ناگزیر شکل گرفت
8. Here, as also in pages to come, we see the most singular feature of the affluent society taking form.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز، و نیز در صفحات، ما جالب ترین ویژگی جامعه مرفه را می بینیم که شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]در اینجا، همانطور که در صفحات نیز آمده است، ویژگی های منحصر به فرد جامعۀ ثروتمند را می بینیم
[ترجمه گوگل]در اینجا، همانطور که در صفحات نیز آمده است، ویژگی های منحصر به فرد جامعۀ ثروتمند را می بینیم
9. Slowly the new structure took form.
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید به تدریج شکل گرفت
[ترجمه گوگل]ساختار جدید به آرامی شکل گرفت
[ترجمه گوگل]ساختار جدید به آرامی شکل گرفت
10. It exists in conservatives' minds, has taken form on paper and has dropped roots in a few, isolated areas.
[ترجمه ترگمان]این مساله در ذهن محافظه کاران شکل می گیرد و در برخی مناطق دورافتاده و منزوی ریشه گرفته است
[ترجمه گوگل]این در ذهن محافظه کاران وجود دارد، بر روی کاغذ شکل گرفته است و در چند منطقه جدا شده ریشه دارد
[ترجمه گوگل]این در ذهن محافظه کاران وجود دارد، بر روی کاغذ شکل گرفته است و در چند منطقه جدا شده ریشه دارد
11. Large waves, taking form; the white foam crests are more extensive everywhere.
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ، شکل می گیرند؛ قله های سفید کف همه جا پراکنده هستند
[ترجمه گوگل]امواج بزرگ، شکل گرفتن؛ فوم سفید در هر جا گسترده تر است
[ترجمه گوگل]امواج بزرگ، شکل گرفتن؛ فوم سفید در هر جا گسترده تر است
12. Suddenly a new aspect appears beyond the obvious and very gradually takes form.
[ترجمه ترگمان]ناگهان جنبه جدیدی از ظاهر واضح و به تدریج شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]ناگهان یک جنبه جدید به نظر می رسد فراتر از آشکار و بسیار به تدریج شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]ناگهان یک جنبه جدید به نظر می رسد فراتر از آشکار و بسیار به تدریج شکل می گیرد
13. As those projects struggle to take form, competition seems to be rubbing rivals uncomfortably.
[ترجمه ترگمان]همانطور که این پروژه ها تقلا می کنند تا شکل بگیرند، به نظر می رسد رقابت با ناراحتی رقبای خود را مالش می دهد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رقابت به نظر می رسد که رقابت ها به راحتی از بین می رود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رقابت به نظر می رسد که رقابت ها به راحتی از بین می رود
14. We patronize them for their incompleteness, for their tragic fate of having taking form so far below ourselves.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به خاطر incompleteness از آن ها حمایت می کنیم، زیرا سرنوشت tragic آن ها این است که خیلی پایین تر از خودمان شکل بگیرند
[ترجمه گوگل]ما آنها را برای ناتمام بودن آنها سرپرستی می کنیم، زیرا سرنوشت غم انگیزشان در حال شکل گیری کمتر از خودمان است
[ترجمه گوگل]ما آنها را برای ناتمام بودن آنها سرپرستی می کنیم، زیرا سرنوشت غم انگیزشان در حال شکل گیری کمتر از خودمان است
15. The world seemed to take form in his eyes: to grow bright and rich and real.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جهان در چشمانش شکل می گیرد: بزرگ و غنی و واقعی
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که جهان به نظرش شکل میگیرد تا به روشن و غنی و واقعی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که جهان به نظرش شکل میگیرد تا به روشن و غنی و واقعی تبدیل شود
پیشنهاد کاربران
شکلی به خود گرفتن
مثال
It can take various forms.
می تونه شکل های مختلفی به خودش بگیره
مثال
It can take various forms.
می تونه شکل های مختلفی به خودش بگیره
کلمات دیگر: