کلمه جو
صفحه اصلی

rained

جملات نمونه

1. bullets rained about him
بارانی از گلوله در اطرافش فرود آمد.

2. it rained all day
تمام روز باران آمد.

3. it rained day in, day out!
یک روز نشد که باران نیاید!

4. it rained every single day
هر روز خدا باران آمد.

5. it rained like fury
مثل سیل باران می آمد.

6. it rained nonstop
لاینقطع باران آمد.

7. it rained so much that the wall plaster turned into mush
آن قدر باران آمد که گچ دیوار مثل خمیر شد.

8. tears rained down her cheeks
اشک از گونه های او سرازیر شد.

9. they rained curses on him
او را فحش باران کردند.

10. it hasn't rained for a long time and the fields are parched
مدت هاست باران نیامده و دشت ها خشک خشک هستند.

11. the game was rained off
باران مسابقه را تعطیل کرد.

12. two strong men rained punches on him
دو مرد قوی او را مشت باران کردند.

13. it would be a blessing if it rained
اگر باران بیاید موهبت الهی است.

14. the farmers were bemoaning the fact that it had rained too little
کشاورزان از این می نالیدند که باران کم آمده بود.

پیشنهاد کاربران

بارندگی بود

بارونی بودن


کلمات دیگر: