تنگ شده، با چشمان خمار نگریستن، پژمرده شدن، افسرده شدن، بیمار عشق شدن، با چشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
weakened
کلمات دیگر:
تنگ شده، با چشمان خمار نگریستن، پژمرده شدن، افسرده شدن، بیمار عشق شدن، با چشمان پر اشتیاق نگاه کردن