کلمه جو
صفحه اصلی

of choice


ارجح، برگزیده، مورد پسندتر

جملات نمونه

1. The new syllabus allows students greater freedom of choice.
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی جدید به دانش آموزان آزادی بیشتری می دهد
[ترجمه گوگل]برنامه درسی جدید دانشجویان اجازه می دهد تا آزادی بیشتری را انتخاب کنند

2. If people want more freedom of choice, then I'm all for it .
[ترجمه ترگمان]اگر مردم آزادی بیشتری بخواهند، پس من همه چیز را برای آن آماده می کنم
[ترجمه گوگل]اگر مردم خواستار آزادی بیشتری در انتخاب هستند، پس من برای آن هستم

3. The drug is set to become the treatment of choice for asthma worldwide.
[ترجمه ترگمان]این دارو برای تبدیل شدن به درمان آسم در سراسر جهان تعیین شده است
[ترجمه گوگل]این دارو برای درمان آسم در جهان انتخاب شده است

4. It's the software of choice for business use.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار انتخابی برای استفاده تجاری است
[ترجمه گوگل]این نرم افزار انتخابی برای استفاده تجاری است

5. It is the drug of choice for this type of illness.
[ترجمه ترگمان]این دارو انتخاب برای این نوع بیماری است
[ترجمه گوگل]این داروی انتخابی برای این نوع بیماری است

6. Customers are confronted with a bewildering amount of choice.
[ترجمه ترگمان]مشتریان با مقدار بسیار زیادی از انتخاب روبرو هستند
[ترجمه گوگل]مشتریان با مقدار قابل توجهی از انتخاب مواجه هستند

7. I lived a life of choice and possibility during the weekdays and then returned every evening to South Vermont.
[ترجمه ترگمان]در طول روزه ای هفته یک زندگی انتخاب و امکان وجود داشت و بعد هر شب به ورمانت رفتند
[ترجمه گوگل]من در طول روزهای هفته، زندگی و انتخاب خود را انجام دادم و سپس هر شب به جنوب ورمونت بازگشتم

8. When considering the notion of choice in relation to institutional care there are a number of different strands which require separate examination.
[ترجمه ترگمان]زمانی که مفهوم انتخاب در رابطه با مراقبت سازمانی را مد نظر قرار می دهید، تعدادی از رشته های مختلفی وجود دارند که نیازمند بررسی جداگانه هستند
[ترجمه گوگل]با توجه به مفهوم انتخاب در رابطه با مراقبت های نهادی، تعدادی از رشته های مختلف وجود دارد که نیاز به بررسی های جداگانه دارند

9. This complicates the issue of choice but is essentially a good thing from the point of view of potential students.
[ترجمه ترگمان]این مساله مساله انتخاب را پیچیده می کند، اما اساسا چیز خوبی از نقطه نظر دانش آموزان بالقوه است
[ترجمه گوگل]این مساله مسئله انتخاب را پیچیده می کند اما اساسا از نظر دانش آموزان بالقوه چیز خوبی است

10. In practice there will not be complete freedom of choice for the individual.
[ترجمه ترگمان]در عمل، آزادی انتخاب برای هر فرد کامل نخواهد بود
[ترجمه گوگل]در عمل، آزادی کامل برای فرد برای فرد وجود نخواهد داشت

11. Health insurance plans that offer patients greater freedom of choice in selecting doctors are becoming too expensive for most people.
[ترجمه ترگمان]برنامه های بیمه سلامت که به بیماران آزادی انتخاب بیشتری در انتخاب پزشکان می دهد برای اکثر مردم بیش از حد گران شده است
[ترجمه گوگل]برنامه های بیمه درمانی که بیماران را برای انتخاب بیشتر در انتخاب پزشک انتخاب می کنند برای اکثر مردم بیش از حد گران می شود

12. The chronograph is the timepiece of choice for today's active man-on-the-go.
[ترجمه ترگمان]The یک وسیله انتخاب برای مرد فعال امروزی است
[ترجمه گوگل]زمان سنج ساعت یک ساعت برای انتخاب فعال برای افراد فعال در حال حرکت است

13. The operating system of choice will depend to some extent on which transport highway consumers ride and the user interface they prefer.
[ترجمه ترگمان]سیستم عامل انتخاب به حدی بستگی دارد که مصرف کنندگان بزرگراه به آن سفر می کنند و واسط کاربر که آن ها ترجیح می دهند
[ترجمه گوگل]سیستم عامل انتخابی تا حدودی بستگی دارد که مصرف کنندگان خودرو در حال حمل و نقل و رابط کاربر آنها ترجیح می دهند

14. Destiny is not a matter of chance. It's a matter of choice.
[ترجمه ترگمان]تقدیر به هیچ وجه تصادفی نیست این یک انتخاب است
[ترجمه گوگل]سرنوشت یک چیز شانسی نیست این موضوع انتخاب است

15. She is in the fortunate position of having plenty of choice.
[ترجمه ترگمان]او در موقعیت خوبی قرار دارد که حق انتخاب داشته باشد
[ترجمه گوگل]او در موقعیت خوشبختی قرار دارد که از نظر انتخاب زیادی دارد

پیشنهاد کاربران

منتخب
London remains the destination of choice for many billionaires
لندن مقصد منتخب بسیاری از میلیاردرها میباشد


کلمات دیگر: