کلمه جو
صفحه اصلی

price fixing


تبانی در قیمت گذاری

انگلیسی به فارسی

تبانی در قیمت گذاری


ثابت قیمت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the setting of prices at a certain level, esp. by competitors colluding to keep prices high.

• control of prices (often by government agencies)

جملات نمونه

1. Prices fixed by private monopolies such as these would be no truer a reflection of the market than those fixed by the state.
[ترجمه ترگمان]قیمت های ثابت شده توسط شرکت های انحصاری خصوصی مثل این، بازتابی از بازار نیست نسبت به آنچه که توسط دولت ثابت شده است
[ترجمه گوگل]قیمت ها توسط انحصارات خصوصی مانند این ها، انعکاسی از بازار واقعی تر از آنهایی است که توسط دولت تعیین شده است

2. It was therefore in their interest to get a minimum price fixed for the cloth.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل علاقه آن ها به دریافت کم ترین قیمت ثابت برای این پارچه بود
[ترجمه گوگل]از این رو در جهت منافع آنها برای به دست آوردن حداقل قیمت ثابت برای پارچه بود

3. Price fixing is a tool of socialists and destroys production.
[ترجمه ترگمان]تثبیت قیمت ابزاری سوسیالیست است و تولید را از بین می برد
[ترجمه گوگل]تثبیت قیمت یک ابزار سوسیالیستی است و تولید را از بین می برد

4. The price fixing method by accounting cost is out of date as it has not been able to meet the requirements of power market.
[ترجمه ترگمان]روش تثبیت قیمت با هزینه حسابداری زمانی خارج از تاریخ است که قادر به پاسخگویی به الزامات بازار برق نبوده است
[ترجمه گوگل]روش ثابت قیمت با هزینه حسابداری از تاریخ گذشته است زیرا قادر به برآوردن نیازهای بازار انرژی نیست

5. The company is currently in dispute with the government over price fixing.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال حاضر در حال مشاجره با دولت در مورد اصلاح قیمت است
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر با اختلافات دولت در مورد قیمت گذاری اختلاف دارد

6. Price supports for farmers and minimum-wage legislation are illustrations of government price fixing designed to raise the incomes of specific groups.
[ترجمه ترگمان]حمایت قیمت از کشاورزان و قوانین حداقل دست مزد نمونه هایی از اصلاح قیمت دولت هستند که برای بالا بردن درآمد گروه های خاص طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]قیمت حمایت از کشاورزان و قوانین حداقل حقوق و دستمزد، نشانهای از تنظیم قیمت دولت است که برای افزایش درآمد گروههای خاص طراحی شده است

7. Nursery school should run a state to oneself, adjust the price appropriately inside highest price fixing.
[ترجمه ترگمان]مدرسه Nursery باید یک ایالت را برای خود اداره کند، قیمت را به طور مناسب در بالاترین قیمت ثابت قیمت تنظیم کند
[ترجمه گوگل]مدرسه پرستاری باید دولت را به خود اختصاص دهد، قیمت را به طور مناسب در بالاترین قیمت تنظیم کند

8. Putin overtly threatened Igor Zyuzin, the CEO of Mechel (MTL), a mining and metals giant, accusing him of price fixing in order to evade corporate taxes.
[ترجمه ترگمان]پوتین آشکارا ایگور Zyuzin، مدیر عامل Mechel (mtl)، معدن کاوی و فلزات را تهدید کرد و او را به تثبیت قیمت به منظور طفره رفتن از مالیات شرکتی متهم کرد
[ترجمه گوگل]پوتین آگاهانه ایگور زیوزین، مدیر عامل شرکت مکه (MTL)، یک غول معدنی و فلزاتی، به طور آشکار تهدید کرد و او را از تثبیت قیمت ها متهم کرد تا از مالیات شرکت ها فرار کند

9. It is currently in dispute with the government over price fixing.
[ترجمه ترگمان]هم اکنون در حال مشاجره با دولت در مورد اصلاح قیمت است
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر در اختلاف با دولت در مورد تنظیم قیمت است

پیشنهاد کاربران

قیمت سازی


کلمات دیگر: