کلمه جو
صفحه اصلی

throve


گذشته ی فعل: thrive، زمان ماضی فعل thrive، موفق شد، کامیاب شد

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Thrive


سرگردان، رونق یافتن، موفق شدن، پیشرفت کردن، کامیاب شدن


انگلیسی به انگلیسی

• throve is a past tense of thrive.

( verb )
• : تعریف: a past tense of thrive.

Past Participle: thriven


جملات نمونه

1. their business throve for a while and then peaked out
کاسبی آنها چند صباحی رونق داشت و سپس رو به کسادی گذاشت.

2. He that will thrive must rise at five.
[ترجمه ترگمان]او که رشد خواهد کرد باید در ساعت پنج افزایش یابد
[ترجمه گوگل]او که رشد خواهد کرد باید پنج برابر شود

3. A man can never thrive who had a wasteful wife.
[ترجمه ترگمان]یک مرد هرگز نمی تواند رشد کند که زن wasteful
[ترجمه گوگل]یک مرد هرگز نمیتواند رشد کند که همسر بیچاره داشته باشد

4. Some components of a thriving friendship are honesty, naturalness, thoughtfulness, some common interests.
[ترجمه ترگمان]برخی از اجزای یک دوستی پر رونق، صداقت، طبیعی بودن، تفکر و برخی منافع مشترک هستند
[ترجمه گوگل]برخی از اجزای دوستی پر رونق صداقت، طبیعی بودن، تفکر، برخی از منافع مشترک هستند

5. Ill weeds are sure to thrive.
[ترجمه ترگمان]حتم دارم که علف های هرز رشد می کنند
[ترجمه گوگل]علف های هرز رشد می کنند

6. The place has rapidly developed from a small fishing community into a thriving tourist resort.
[ترجمه ترگمان]این مکان به سرعت از یک منطقه ماهیگیری کوچک به یک منطقه توریستی پر رونق تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این مکان به سرعت از یک جامعه ماهیگیری کوچک به یک گردشگری پرطرفدار گردشگری توسعه یافته است

7. A business cannot thrive without investment.
[ترجمه ترگمان]یک کسب وکار نمی تواند بدون سرمایه گذاری دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]یک کسب و کار بدون سرمایه گذاری نمی تواند رشد کند

8. I believe that your business will thrive more this year.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که کسب وکار شما امسال بیشتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]من معتقدم که کسب و کار شما در سال جاری رشد بیشتری خواهد داشت

9. There was a thriving black market in foreign currency.
[ترجمه ترگمان]یک بازار سیاه پر رونق در ارز خارجی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک بازار سیاه در حال رشد در ارز خارجی وجود داشت

10. Children thrive on fresh air and good food.
[ترجمه ترگمان]کودکان در هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان در هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند

11. May the god of money give you a thriving business.
[ترجمه ترگمان]خدا پول به شما یک کسب وکار پر رونق می دهد
[ترجمه گوگل]شاید خدای پول به شما یک کسب و کار پر رونق بدهد

12. These hardy mountain folk seem to thrive on the cold.
[ترجمه ترگمان]این کوه های مرتفع به نظر می رسد که در سرما رشد می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این مرد کوهستانی سخت گیر در حال رشد است

13. Have a thriving and happy new year.
[ترجمه ترگمان]یک سال جدید شاد و شاد داشته باشید
[ترجمه گوگل]سال نو خوشحال و خوشحال باشید

14. Ill-gotten wealth never thrives.
[ترجمه ترگمان]ثروت و ثروت هرگز پیشرفت نمی کند
[ترجمه گوگل]ثروت ثروت هرگز رشد نمی کند

15. Industry rarely thrives under government control.
[ترجمه ترگمان]صنعت به ندرت تحت کنترل دولت رشد می کند
[ترجمه گوگل]صنعت به ندرت تحت کنترل دولت رشد می کند


کلمات دیگر: