موضوعات، نخ، رشته، رزوه، ریسمان، رگه، تار، شیار، خیط، قیطان، شیار داخل پیچ و مهره، نخ کردن، نخ کشیدن به، موجی کردن، دارای خطوط برجسته کردن، حدیده و قلاویز کردن، رشته رشته شدن، مثل نخ باریک شدن، بند کشیدن
threads
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) clothes
جملات نمونه
1. the threads of a spider's web
رشته های تار عنکبوت
2. The numerous rivers heart surface, threads a needle the line to suture sadly.
[ترجمه ترگمان]روده ای متعدد و پر از قلب، نخ را با سوزن بخیه می زند و به شکل غم انگیزی بخیه می زند
[ترجمه گوگل]سطوح قلب رودخانه های متعدد، موضوعات سوزن خط به سایش متاسفانه
[ترجمه گوگل]سطوح قلب رودخانه های متعدد، موضوعات سوزن خط به سایش متاسفانه
3. She snipped at the loose threads hanging down.
[ترجمه ترگمان]او نخ های شل و شل را با قیچی از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]او به موضوع های سست و آویزان خم شد
[ترجمه گوگل]او به موضوع های سست و آویزان خم شد
4. The dress was embellished with gold threads.
[ترجمه ترگمان]لباسش با نخ های طلایی تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]لباس با موضوعات طلا تزئین شده بود
[ترجمه گوگل]لباس با موضوعات طلا تزئین شده بود
5. String is made of threads twisted together.
[ترجمه ترگمان]نخ نخ از رشته های درهم پیچیده به هم پیچیده شده
[ترجمه گوگل]رشته ساخته شده از موضوعات پیچیده شده با هم
[ترجمه گوگل]رشته ساخته شده از موضوعات پیچیده شده با هم
6. Held your hand, as if threads on your fingers around.
[ترجمه ترگمان]دستت را لمس کرد، انگار که threads را دور انگشت های خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]دستانتان را مانند انگشتان دست خود نگه دارید
[ترجمه گوگل]دستانتان را مانند انگشتان دست خود نگه دارید
7. She trimmed the loose threads from her skirt.
[ترجمه ترگمان]نخ های شل دامنش را مرتب کرده بود
[ترجمه گوگل]او موضوع های سست از دامن او را بریده بود
[ترجمه گوگل]او موضوع های سست از دامن او را بریده بود
8. Twine the different coloured threads together.
[ترجمه ترگمان]نخ های مختلف را به هم وصل می کرد
[ترجمه گوگل]رشته های رنگی مختلف را با هم بپوشانید
[ترجمه گوگل]رشته های رنگی مختلف را با هم بپوشانید
9. It's difficult to pick up the threads of a conversation when it has been interrupted.
[ترجمه ترگمان]وقتی حرف او را قطع کردند، مشکل است که رشته های گفتگو را از هم جدا کنند
[ترجمه گوگل]وقتی که قطع شد، موضوعات گفتگو دشوار است
[ترجمه گوگل]وقتی که قطع شد، موضوعات گفتگو دشوار است
10. Let me now pull together the threads of my argument.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید رشته argument را کنار هم جمع کنم
[ترجمه گوگل]بگذارید هم اکنون موضوعاتی از استدلالم را جمع کنم
[ترجمه گوگل]بگذارید هم اکنون موضوعاتی از استدلالم را جمع کنم
11. Threads of real gold were woven into the cloth for the royal garments.
[ترجمه ترگمان]Threads طلای واقعی در پارچه لباس های سلطنتی بافته شده بود
[ترجمه گوگل]موضوعات طلای واقعی برای پارچه لباس برای لباس سلطنتی بافته شده بود
[ترجمه گوگل]موضوعات طلای واقعی برای پارچه لباس برای لباس سلطنتی بافته شده بود
12. The author eventually picks up the various threads of the plot and weaves them into a masterly conclusion.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در نهایت رشته های مختلف طرح را انتخاب می کند و آن ها را به یک نتیجه گیری استادانه می بافد
[ترجمه گوگل]نویسنده در نهایت رشته های مختلف طرح را می گیرد و آنها را به نتیجه گیری استادانه می بخشد
[ترجمه گوگل]نویسنده در نهایت رشته های مختلف طرح را می گیرد و آنها را به نتیجه گیری استادانه می بخشد
13. One of the main threads of the film is the development of the relationship between the boy and his uncle.
[ترجمه ترگمان]یکی از رشته های اصلی فیلم، توسعه رابطه بین پسر و عمویش است
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعات اصلی فیلم، توسعه روابط پسر و عمویش است
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعات اصلی فیلم، توسعه روابط پسر و عمویش است
14. People weave threads into cloth.
[ترجمه ترگمان]مردم نخ ها را به پارچه می بافتند
[ترجمه گوگل]مردم بافتن نخ ها را به پارچه
[ترجمه گوگل]مردم بافتن نخ ها را به پارچه
15. Threads of silver ran through his beard and the hair at his temples.
[ترجمه ترگمان]Threads از نقره در ریش و موهای شقیقه اش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]نقره نقره از طریق ریش و مو در معابد خود راند
[ترجمه گوگل]نقره نقره از طریق ریش و مو در معابد خود راند
پیشنهاد کاربران
رشته یا تارهایی ازهرچیزدیگر
کلمات دیگر: