کلمه جو
صفحه اصلی

throw open


1- (ناگهان وکاملا) باز کردن، (در و غیره) چهار تاق کردن 2- رفع محدودیت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• open wide

جملات نمونه

1. The competition has been thrown open to the public.
[ترجمه ترگمان]این رقابت برای عموم باز شده است
[ترجمه گوگل]این رقابت برای عموم آزاد شده است

2. They explored, throwing open the shutters in each of the big rooms.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاوش کردند و پنجره را در هر یک از اتاق های بزرگ باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند، پنجره های باز در هر اتاق بزرگ را باز کردند

3. The discussion was then thrown open for the audience's questions.
[ترجمه ترگمان]سپس بحث برای سوالات حضار باز شد
[ترجمه گوگل]سپس بحث برای سوالات مخاطبان باز شد

4. David threw open the window to get some air.
[ترجمه ترگمان]دیوید پنجره را باز کرد تا هوا بگیرد
[ترجمه گوگل]دیوید پنجره را باز کرد تا هوا را بگیرد

5. She drew back the curtains and threw open all the windows.
[ترجمه ترگمان]پرده را کنار کشید و پنجره را باز کرد
[ترجمه گوگل]او پرده ها را باز کرد و تمام پنجره ها را باز کرد

6. He threw open the shutters to cool the room.
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کرد تا اتاق را خنک کند
[ترجمه گوگل]او پنجره ها را باز کرد تا اتاق را خنک کند

7. I threw open the windows to let the smoke out.
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کردم تا دود را بیرون بکشم
[ترجمه گوگل]من پنجره ها را باز کردم تا دود را بیرون بیاورم

8. The house had been thrown open to the public.
[ترجمه ترگمان]خانه را برای عموم باز کرده بودند
[ترجمه گوگل]این خانه برای عموم باز شده است

9. The debate will be thrown open to the audience.
[ترجمه ترگمان]این بحث برای حضار باز خواهد شد
[ترجمه گوگل]این بحث به مخاطبان باز خواهد شد

10. She drew the curtains and threw open the windows.
[ترجمه ترگمان]پرده ها را کشید و پنجره را باز کرد
[ترجمه گوگل]او پرده ها را برداشت و پنجره ها را باز کرد

11. The debate was thrown open to the audience.
[ترجمه ترگمان]این بحث برای حضار باز شد
[ترجمه گوگل]این بحث به مخاطبان باز شد

12. He also throws open the rear door, revealing a video screen.
[ترجمه ترگمان]او همچنین در عقب را باز می کند و پرده ویدئویی را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین درب عقب را باز می کند و یک صفحه نمایش ویدیویی را نشان می دهد

13. Sullivan threw open the appointment book and checked the date.
[ترجمه ترگمان]سالیوان کتاب انتصاب را باز کرد و تاریخ را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]سالیوان کتاب انتصاب را باز کرد و تاریخ را بررسی کرد

14. So he threw open the gates and welcomed all baptized persons into full church membership.
[ترجمه ترگمان]بنابراین درها را باز کرد و همه افراد تعمید یافته را به عضویت کامل کلیسا دعوت کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین او دروازه ها را باز کرد و همه افراد متعهد را به عضویت کامل کلیسا برد


کلمات دیگر: